0

 

دیگر بهار نیامد


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

دیگر بهار نیامد

هیچ نیروی برتر از عشق زن وجود ندارد. در سرزمین دل یک زن عاشق، ابلیس خدایی می کند. ابلیس! زن عاشق دیوانه است. خطرناک است و هر چه دیوانه تر و خطرناکتر باشد، دوست داشتنی تر، دلبرباتر و الهام بخش تر است. زن عاشق، زن دلباخته و قرار و آرام از دست داده، شگفت انگیزترین و ناشناخته ترین مخلوق خداست.

آغاز داستان:

زن کتاب را بست و از جا برخاست و پشت پنجره قرار گرفت و به باغ غمزده و محزون که زیر پوششی از برگهای زرد به خواب رفته بود، به درخت های تناور و عریان که چند کلاغ پیر بر رفیع ترین شاخسار آنها کز کرده بودند، نگریست. واپسین روشنایی روز، سایه قامت بلند و موزون زن را به طور گنگ و نامشخصی بر کف اتاق نقش می کرد و زن چون شبحی مرموز، مثل روحی سرگردان، در خاموشی محنت زده اتاق فرو رفته بود. تنهایی چون نهری شتابزده در قلب یخ زده و ساکتش روان بود و اندوهی شکننده در رگهایش می دوید. زن احساس می کرد بر آستانه پیری قرار گرفته است و این بر وحشت تنهاییش می افزود…

توضیحات تکمیلی

نویسنده

پرویز قاضی سعید

تعداد صفحات

130

حجم (مگ)

1.3

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

دیدگاهی دارید؟