0

 

قلب سنگی

توضیحات

قلب سنگی

داخل خانه شدم. رنگ صورتم به وضوح پریده بود. همه با نگرانی نگاهم می‌کردند. از دیدن لیلا و مینا خانوم خجالت می‌کشیدم. رامین نگاهی به صورتم انداخت و با ناراحتی گفت: خودت باعث شدی همه درباره تو فکرهای ناجور بکنند…

توضیحات تکمیلی

نویسنده

فرزانه رضایی دارستانی

حجم (مگ)

2.7

نوع فایل

تایپ شده

شناسنامۀ کتاب

تعداد صفحات

346

دیدگاهی دارید؟