توضیحات
فروشنده
((برنارد مالامد)) نویسنده امریکایی، داستان را از محلههای فقرزده بروکلین نیویورک پی میگیرد .وی در این اثر با شرح رازهای خصوصی و خواستههای بشری ((فرانک)) قهرمان اصلی داستان خاطر نشان میکند که انسان بدان حد توانایی دارد که حتی با گذشتهای تاریک سرنوشت خود را دگرگون سازد و آیندهای امیدبخش برای خود رقم زند .((فرانک)) در کشاکش زندگی که در سراشیب تباهی است، با ارادهای استوار بر محرومیتها و عذاب زندگی فائق میآید و زندگی خویش را به عشق منتهی میسازد …
کتاب درباره زندگی فلاکت بار موریس، یک فروشنده یهودی ست که در یک محله مسیحی نشین خواربار فروشی محقری دارد که از قضا در نزدیکی اش خواربار فروشی ِ لوکسی هم وجود دارد. خانواده فروشنده شامل همسر و دختر جوان و زیبایش هم در آپارتمان ِ کوچکشان در بالای مغازه زندگی می کنند و یک زوج مستاجر هم دارند. در آمد مغازه کفاف خرجشان را نمی دهد و حتی هیچ مشتری ای هم ندارند برای فروش ملک. مرد هم که از بچگی ترس از بلاتکلیفی در بیرون از خانه را داشته، به این گوشه چسبیده و علیرغم بهانه گیری های مدام همسرش خیلی هم راضی نیست به فروش این جا.
هلن، دختر جوان خانواده مجبور است از رویای ادامه تحصیل بگذرد تا درآمدش را ماهانه برای کمک خرج به پدرش بدهد. پدری که هر بار از این موضوع شرمنده تر می شود. دختری آرمانگرا، که در جواب درخواست دوستی ( ازدواج ) پسر همسایه شان، پسر یهودی نسبتا پولدار مشروب فروشی که از بچگی با هم بزرگ شده اند و سخت خواهانش است، می گوید حاضر نیست آرمانهایش را فدا کند.
به بدبختی های این خانواده یک سرقت هم اضافه می شود همراه با آسیب دیدن ِ فروشنده. کمی بعد سر و کله مرد جوان بی خانمانی هم پیدا می شود. مردی که به زور خودش را به عنوان دستیار فروشنده در این مغازه جا می دهد و شبهایش را در پستوی مغازه می گذراند. و داستان از این پس شکل می گیرد. داستان در گیریهای این مرد جوان، فرانک آلپاین، با فروشنده و همسر و دخترش و مهمتر از همه با خودش…
هلن، دختر جوان خانواده مجبور است از رویای ادامه تحصیل بگذرد تا درآمدش را ماهانه برای کمک خرج به پدرش بدهد. پدری که هر بار از این موضوع شرمنده تر می شود. دختری آرمانگرا، که در جواب درخواست دوستی ( ازدواج ) پسر همسایه شان، پسر یهودی نسبتا پولدار مشروب فروشی که از بچگی با هم بزرگ شده اند و سخت خواهانش است، می گوید حاضر نیست آرمانهایش را فدا کند.
به بدبختی های این خانواده یک سرقت هم اضافه می شود همراه با آسیب دیدن ِ فروشنده. کمی بعد سر و کله مرد جوان بی خانمانی هم پیدا می شود. مردی که به زور خودش را به عنوان دستیار فروشنده در این مغازه جا می دهد و شبهایش را در پستوی مغازه می گذراند. و داستان از این پس شکل می گیرد. داستان در گیریهای این مرد جوان، فرانک آلپاین، با فروشنده و همسر و دخترش و مهمتر از همه با خودش…
دیدگاهی دارید؟