توضیحات
روزگار سپری شده مردم سالخورده – جلد ۲
رمان سهجلدی «روزگار سپریشدهی مردم سالخورده» نوشتهی محمود دولتآبادی نویسندهی نامآشنای معاصر است. کتاب اول این مجموعه، اقلیم باد، کتاب دوم برزخ خس و کتاب سوم پایان جغد نام دارد.
ناشر دربارهی این اثر آورده است:
«دولتآبادی این کتاب سهجلدی را دوازدهسال پس از انتشار “کلیدر” منتشر کرد. او اینبار هم سراغ سرنوشت روستائیان رفته است، در دو کتاب “اقلیم باد” و “برزخ خس” داستان در روستای “کلخچان” و روستاهای همجوارش میگذرد، گوشهای تکافتاده از سبزوار و بعد در جلد سوم یعنی “پایان جغد” نویسنده داستانش را به شهر میکشاند،
این مجموعهی سهجلدی روایتی است از همهی آنچه در طول تاریخ بر سه نسل از مردمان سختکوش و ستمدیدهی روستایی رفته است، داستانی با شخصیتهای بیشمار که هر کدام در مشقت زندگی باری سنگین به دوش کشیدهاند و اغلب شریف زیستهاند. دولتآبادی در این اثر سترگ با زبانی غنی بخشی از تاریخ ایران را به تصویر میکشد. او با زبانی سرشار از توصیفهای زیبا و هوشمندانه و کلامی که بهخوبی در پیوند میان تاریخ و فرهنگ و ادبیات موفق بوده، به خلق اثری درخشان دست زده است.
امیرحسن چهلتن نویسندهی ایرانی دربارهی “روزگار سپریشدهی مردم سالخورده” میگوید: «روزگار سپریشده مردم سالخورده یکی از آثار دولتآبادی است که بدون هیچگونه پردهپوشی نویسنده از زندگی خودش در آن صحبت کرده است. خود دولتآبادی چندین سال پیش در گفتوگویی برای من بیان کرد که تاکنون دربارهی تجربهها و خاطراتش بهطور مستقیم حتی یک سطر هم ننوشته، اما روزگار سپریشدهی مردم سالخورده یک اتوبیوگرافی است.»
در بخشی از داستان میخوانیم: «در خانهی عبدوس بسته است، بسته بوده، اما قمری دندان مثل روح خودش لای در را باز میکند، وارد حیاط میشود و عبدوس را به نام میخواند. عبدوس همچنان مبهوت و خیره به در حیاط مانده است، ناباور و بیاختیار از جا برمیخیزد، مثل اینکه برش میخیزانند و وامیدارندش. لحظهها کند میشود و سامون اولین و آخرین کلام را که گویی در حالتی میان بیداری و خواب بیان میشود، میشنود و حس میکند پدر حرفش را مثل نوک درفش در گوش او میخلاند که “خودت را نگه دار، داری میروی غربت، خودت را نگه دار! حرف یک کلام است!”» کتاب حاضر را نشر «چشمه» منتشر کرده است.
دیدگاهی دارید؟