توضیحات
سقوط قسطنطنیه
کتاب “سقوط قسطنطنیه” اثری از برناردین کیلتی با ترجمه خوب مصطفی مقربی میباشد. کتاب سقوط قسطنطنیه همانگونه که از نام آن پیداست، به شرح وقایعی که منجر به سقوط امپراطوری روم شرقی گردید، میپردازد.
از متن کتاب:
روز بیست و ششم مارس ۱۴۵۲ میلادی (۸۵۶ ه) بود. قسطنطین یازدهم ملقب به پالایولوگوس، امپراتوز بیزانس و سرپرست غیر روحانی کلیسای شرقی مسیحیت، کسی که پس از هزار سال بر جای قسطنطین کبیر تکیه زده بود، کنار پنجره باریک و بلند کاخ خود ایستاده و چشم به بام خانه ها دوخته بود. این کاخ بلاخرنی نام داشت و برفراز تپه ای بلند بر گوشه شمال باختری شهر قدیم یونانی قسطنطنیه واقع بود. کلانی اثاث تناسب تالاری که امپراتور پشت بدان در کنار پنجره ایستاده بود از شکوه آن حکایت می کرد. اما پرده های منقش دیوارهای سنگی را کاملا نپوشانیده بود. در صدر تالار بر صفه ای تختی بود و تاجی زرین با رشته های زربر بالای پشتی بلند آن دوخته بدان پیوسته شده بود، لکن مخمل مخده های تخت، نخ نما گشته بود. شاه تیر سقف که از چوب بلوط بود، از دود سیاه گشته و مرمر کف تالار سخت ناهموار شده بود. این تالار کاخی بود که در روزگار شکوه خویش مناظر شگفت دیده بود و حوادث غم انگیز به یاد داشت.
امپراتور یونانی بود. چشمانی آبی و صورتی پهن داشت و موهای زیبا و مجعد ریش او تقریبا به رنگ خاکستری درآمده بود؛ به سبب جامه تنگ و بلندی که تا قوزک پایش می رسید، بلندبالاتر از آنچه بود به نظر می آمد…
روز بیست و ششم مارس ۱۴۵۲ میلادی (۸۵۶ ه) بود. قسطنطین یازدهم ملقب به پالایولوگوس، امپراتوز بیزانس و سرپرست غیر روحانی کلیسای شرقی مسیحیت، کسی که پس از هزار سال بر جای قسطنطین کبیر تکیه زده بود، کنار پنجره باریک و بلند کاخ خود ایستاده و چشم به بام خانه ها دوخته بود. این کاخ بلاخرنی نام داشت و برفراز تپه ای بلند بر گوشه شمال باختری شهر قدیم یونانی قسطنطنیه واقع بود. کلانی اثاث تناسب تالاری که امپراتور پشت بدان در کنار پنجره ایستاده بود از شکوه آن حکایت می کرد. اما پرده های منقش دیوارهای سنگی را کاملا نپوشانیده بود. در صدر تالار بر صفه ای تختی بود و تاجی زرین با رشته های زربر بالای پشتی بلند آن دوخته بدان پیوسته شده بود، لکن مخمل مخده های تخت، نخ نما گشته بود. شاه تیر سقف که از چوب بلوط بود، از دود سیاه گشته و مرمر کف تالار سخت ناهموار شده بود. این تالار کاخی بود که در روزگار شکوه خویش مناظر شگفت دیده بود و حوادث غم انگیز به یاد داشت.
امپراتور یونانی بود. چشمانی آبی و صورتی پهن داشت و موهای زیبا و مجعد ریش او تقریبا به رنگ خاکستری درآمده بود؛ به سبب جامه تنگ و بلندی که تا قوزک پایش می رسید، بلندبالاتر از آنچه بود به نظر می آمد…
دیدگاهی دارید؟