1

 

پر

توضیحات

پر

کتاب پر نوشته شارلوت مری ماتیسن، داستان یک عشق رویایی و تاثیرگذار است که تعریف متفاوتی از عشق و فداکاری را توصیف می‌کند. خواندن داستان مردی به نام دالتون که ما را در عالم رویا فرو می‌برد.

پر رمانی عاشقانه‌ با روایت خطی است. «راجر دالتون»، شخصیت اول داستان، سرگذشت مکتوب خود را در اختیار ویویان، دوست قدیمی دالتون، می‌گذارد و از او می‌خواهد آن را چاپ کند. ویویان دست‌نوشته‌های دالتون را برای ما می‌خواند که با روایت اول شخص نوشته شده و البته در بسیاری از نقاط، ماجرا به صورت دیالوگ پیش می‌رود.

دالتون کارشناس حدوداً ۴۰ ساله بیمه و صاحب زندگی بی‌دغدغه، ساده و خوبی در کنار همسر و فرزند خود است تا زمانی که پرونده مرگ همسر مادام کوترل به او می‌رسد.

رمان عاشقانه پر (The Feather)، نشانگر این است که عشق معمولا ناگهان و در جایی که اصلا انتظار ندارید به سراغ شما می‌آید. دالتون هم گرفتار یکی از این شرایط ناگهانی می‌شود.

پر نماد لطافت، پاکی و ناپایداری است و تمام لحظه‌های آن پر از احساس و عواطف راوی و معشوقش و بیانگر لحظات عاطفی و صمیمی بین آن دو است.

این کتاب داستان عشق و زندگی شورانگیز راجر دالتون به ماویس کوترل است، شارلوت مری ماتیسن (Charlotte Mary Matheson) بارها دالتون را در موقعیت‌های تصمیم‌گیری قرار می‌دهد تا تصمیم بگیرد که آیا حاضر است باز هم برای عشقی فداکارانه قدمی بردارد؟

رمان پر بیانگر داستانی مهیج است که تمام صحنه‌هایش پر از احساس و عواطف پاک و عرفانی راوی و معشوقش می‌باشد که هیچ نویسنده‌ای نخواهد توانست صحنه‌ها، حالات و سطور درخشان آن را تکرار کند.

هم‌چنین این کتاب مجادله‌های درون دالتون را با دقت بسیار شرح می‌دهد و ما را در یأس‌ها، عاشقانه‌ها و رنج‌های او شریک می‌کند و باعث می‌شود که در هنگام خواندن این رمان از خود بپرسیم معنای زندگی ما چیست؟ آیا چیزی جز عشق است؟ زمانی که دالتون به پاسخ این سؤال مطمئن می‌شود داستان به اوج خود می‌رسد و صحنه‌های عاشقانه بی‌نظیری خلق می‌شود که احساسات هر انسانی که عشق را تجربه کرده برمی‌انگیزد.

در بخشی از کتاب پر می‌خوانیم:
یک حس عجیب و ناراحت‌ کننده‌اى مرا آزار مى‌داد، مگر من از او چه مى‌خواستم؟ باز هم رنج و بدبختى، باز هم عذاب و دربدرى، او مى‌خواست به خارج برود، به سوى یک زندگى پاک، ساده و بى‌غل و غش. او مى‌خواست با ریاضت جسمى گناه خود را بشوید، روح او به قدر کافى رنج و مشقت کشیده بود. همان‌طور که پاهایش را رو به بخارى‌ دراز کرده بود او را ورانداز کردم و دیدم الحق هیکل او نقص ندارد، خودش هم مى دانست و از این موضوع خوشوقت بود، مى‌دانست که یک سرزمین جدید، کار و فعالیت، زندگى پاک و ساده در انتظارش است. با وجود این، دیشب وقتى‌ که ماویس را دید آن تاج گل سرخ را که یادبود عشق و دلدادگى بود به پاهایش نثار کرد.

توضیحات تکمیلی

نویسنده

شارلوت مری ماتیسن

مترجم

میمنت دانا

حجم (مگ)

3

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

تعداد صفحات

266

دیدگاهی دارید؟