توضیحات
سالهای طلایی – جلد ۱
رمان حاضر، اثر مشترک “مارک تواین “و “چارلز دادلی وارنر “داستانی است انتقادی که هدف عمده انتقاد آن متوجه برملا ساختن حرص و طمع، زمینخواری، مال اندوزی و جاه طلبی است و طی آن تلاش شده تا تبانی زمین خواران نواحی غرب و سرمایهداران نواحی شرق با مقامات فاسد اداری که بر جامعه آن روز آمریکا تسلط یافته بودند آشکار شود .
یکی از عمدهترین ماجراهای رمان، مربوط به زندگی “لورا هاوکینز “است که زندگیاش را سلسلهای از مصیبتهای ناگواری تشکیل میدهد که از بی گناهیها و رسواییها نشات میگیرد .مخاطب داستان با او از دوران کودکی آشنا میشود ;هنگامی که در انفجار کشتی بخار جان سالم به در میبرد ;سپس او که اینک یتیم شده در خانه آقای “هاوکینز ” بالنده میشود .
او که دختری زیباست پس از ماجراهای بسیار، سرانجام دوستدار خود را به ضرب گلولهای از پای در میآورد .در پی آن محاکمه پر سر و صدایی آغاز میگردد و لورا در نمایشی غیر منتظره، به قیمت فقدان عشق و از دست دادن تمامی ارزشهای مورد نظر، تبرئه میشود .گفت و شنودهای دادگاه، در مجموع پایه تئاتر قرن نوزده تلقی میگردد و یکی از هدفهای عمدهای است که در رمان مورد توجه بوده که طی آن، دو نوع روش قانونگذاری با مهارت حزنآوری بررسی میگردد .
برای این منظور، نویسندگان فصلی را به تشریح رفتار ناخوشایند جمعیتی اختصاص دادهاند که در چنین مواردی، با کنجکاوی “هولناکی “به تعقیب موضوع میپردازند .سپس با اشاره به شخصیت قاضی و بیان کامل فساد دوره حکومت “گرانت”، ویژگیهای اعضای هیات منصفه را شرح میدهند ;هیاتی که فقط دو نفر از اعضای آن، سواد خواندن و نوشتن دارند .
گفتنی است قسمت اعظم مطالب داستان به استناد زندگی شخصی مارک تواین و خانواده وی بنا شده است ;به طوری که قهرمانان رمان با همان مسائل و مشکلاتی دست به گریباناند که خانواده مارک تواین آن را از سرگذراندهاند .برای مثال، پدر مارک تواین مارشال کلمانز به هر کاری دست میزد با شکست مواجه میشد و هنگامی که در سال ۱۸۴۷زندگی را بدرود گفت، هفتاد هزار جریب زمین برای خانواده خود به ارث نهاد .
خانم کلمانز و دو فرزندش به نامها “اوریون “و “پاملا “هرگز رویای تصاحب معادن زغال سنگ و سنگ آهن را که ممکن بود روزی در املاک آنها کشف شود و افکار ویرجینیایی آنها را محقق سازد، رها نکردند .در این داستان نیز، خانم هاوکینز تشابه زیادی به مادر مارک تواین دارد ;شخصیت واشتگتنی هاوکینز هم متاثر از بردار مارک تواین اوریون شکل گرفته است .
مشهورترین شخصیت رمان یعنی “کلنل سلمرز “نیز شباهت زیادی به پسر عموی مادر مارک تواین دارد ;به طوری که مارک تواین در این باره میگوید” :من او را همچنان که هست، در داستان آوردهام .او آدمی نیست که احتیاج به گزافه گویی داشته باشد .”
دیدگاهی دارید؟