توضیحات
تاریخ گسترش تشیع در ری
تاریخ گسترش تشیع در رى، تألیف رسول جعفریان، از جمله آثار تاریخنگارى محلى فارسی است که در آن سیر دگردیسى مذهبى، گسترش تشیع، دلایل آن و نیز گوشهاى از تلاشهاى فرهنگى شیعیان رى بررسى شده است.
کتاب، مشتمل بر یک مقدمه و چهارده فصل است. فصول کتاب، فاقد زیرعنوان مىباشد.
کتاب به شیوه علمى و مستند و با قلمى سلیس و روان نوشته شده است.
نویسنده در مقدمه کتاب، تحول مذهبى در شهر «رى» را یک تحول تدریجى دانسته که طى هفت قرن به درازا کشیده و از «ناصبىگرى» آغاز و به «تشیع امامى» خاتمه یافته است.وى تصریح مىکند که فشارهاى فراوان غزنویان و سلجوقیان به شیعه، مانع از رشد تشیع امامى در این شهر نشده است.
خلاصه مباحث فصول کتاب بدین شرح است:
۱٫ در دوره نودساله حکومت بنىامیه (۴۱ – ۱۳۲)، حاکمان گرایشات اموى داشته و مىکوشیدند تا مردم را بر اساس باورهاى مذهبى خود تربیت کنند. از اخبار، چنین به دست مىآید که این تبلیغات، در رى مؤثر بوده و وجود چنین حاکمانى در رى باعث غلبه روحیه ضد اهلبیت(ع) در این شهر شده است.
۲٫ در فصل دوم کتاب، آشنایى رى با تشیع تبیین شده است. پس از سقوط امویان، فشار بر محدثان در جهت ترویج فضایل بنىامیه، احادیث باطل و نیز ممانعت از نقل روایاتى که در فضایل اهلبیت بوده، کاهش یافت؛ کسانى از میان محدثان اهل سنت، از علاقهمندان به آلمحمد(ع)، روایاتى در این باب نقل کردند. نقل فضایل اهلبیت(ع)، نخستین قدم براى نفى ناصبىگرى و زمینهسازى براى مراحل بعدى رواج تشیع مىباشد. آنچه که بهعنوان تشیع اصیل، در اواخر قرن دوم هجرى، در رى پدید آمد، ارتباط برخى از مردم و ساکنان رى با امامان شیعه(ع) بود.
۳٫ یاقوت حموى آغاز و نفوذ تشیع در رى را مربوط به سالهاى حاکمیت ابوالحسن مادران مىداند. نویسنده، معتقد است که این دوره آغاز گسترش تشیع رى است، نه صرفا آغاز آن و بر این مدعا دلایلى را اقامه مىکند.
۴٫ نویسنده در فصل چهارم، چگونگى گسترش تفکرات شیعى در رى را بررسى کرده است. رى و طبرستان دو مرکز مهم استقرار علویان در ایران بوده است. ارتباط رى با طبرستان از دو سوى تاثیر و تاثر متقابل شیعى را بر رى و نواحى اطراف آن نظیر قصران در پى داشت. از آنجا که نوع علویان حاکم بر طبرستان از «زیدیه» بودند، تفکرات شیعى زیدى در نواحى شمالى رى و نیز خود رى وجود داشت. طبعا ارتباط قم با رى، از سوى دیگر، موجد تفکرات شیعى امامى بود.
۵٫ حکومت هشتادساله آلبویه بر رى، با ملاحظه گرایشات شیعى آلبویه و وزراى آنان، باعث ترویج شدید تشیع در این شهر شد؛ کمااینکه در سایر نقاط تحت سلطه آنان نیز اوضاع به همین شکل بود. از جمله آثار شیعه، در دوره آلبویه، کتابخانهها و مدارس زیادى بوده که بخشى از آنها به دست سلطان محمود غزنوى که در تسنن و جبرىگرى، تعصب خاصى داشت، از میان رفت. بااینحال، این اقدامات بههیچروى باعث ضعف تشیع در رى نگردید.
۶٫ سامانیان و پس از آنها، غزنویان، هر دو حکومتهاى ضد شیعى بودند. مهمترین اقدام آنها درباره رى، حمله سلطان محمود غزنوى به این شهر در سال ۴۲۰ق، بود. او این حمله را صرفا بهمنظور خوشخدمتى به خلیفه عباسى انجام داد. سختگیرى سلطان غزنوى بر شیعیان، اثر چندانى در کاهش نفوذ شیعه در رى نداشت؛ زیرا شیعیان جداى از آنکه از نظر جمعیت، کمیت قابل ملاحظهاى داشتند، از حیث فرهنگى نیز صاحب چهرههاى سرشناس و پرجاذبهاى بودند.
۷٫ در فصل هفتم، اوضاع شیعیان رى در عهد سلجوقى مطالعه شده است. شاهان و امیران سلجوقى نیز همانند غزنویان و سامانیان، نوعاً جانبدار تسنن حنفى و خلافت عباسى بوده و با تشیع درگیر بودند. گرچه این درگیرى بهصورت مستقیم با اسماعیلیه و باطنیه بود، اما شیعه امامى نیز مورد تهاجم و فشار قرار داشت. درعینحال، تشیع منطقه جبال ریشه عمیقى داشته و بهزودى خود را با شرایط جدید وفق داده و توانست حتى در دوره سلجوقى، رشد قابل ملاحظهاى داشته باشد.
۸٫ نویسنده در این فصل به مهمترین عامل بقاى شیعه اشاره کرده است. این عامل چیزى جز تسامح شیعه در برابر سنیان متعصب حاکم نبوده؛ تسامحى که از شدت فشار بر شیعیان کاسته است. شیعیان در محیطى زندگى میکردند که سنیان فراوان بوده و عالمان زیادى از اهل سنت در آن مىزیستند. طبعا شیعه از روى تسامح برخورد مىکرد و گاه بهعنوان تقیه، این تسامح شدت مىیافت.
۹٫ در فصل نهم، اوضاع علویان رى در دوره سلجوقى ذکر شده است. کثرت علویان در رى، سبب توسعه تشیع از نوع امامتى و زیدى بوده است. این علویان، سازمان مستقل و منظمى داشتند که بهعنوان «نقابت» شناخته مىشد. در رأس این دارالنقابه، یکى از علویان شناختهشده با صلاحدید حاکمان تعیین شده و امور مربوط به آنان را حلوفصل میکردند. صرفنظر از نقبا، خاندانهاى سادات نیز همانند بطون یک قبیله شناخته مىشدند. نویسنده، در ادامه این فصل به نقل از بیهقى به برخى از این خاندانها اشاره مىکند.
۱۰٫ در فصل دهم، از «فهرست» منتجبالدین با عنوان «فهرست منتجبالدین، آینه تشیع در رى»، سخن به میان آمده است. شیخ منتجبالدین على بن بابویه رازى، یکى از آخرین بازماندگان عالم و دانشمند خاندان بابویه در رى مىباشد. منتجبالدین، به درخواست ابوالقاسم یحیى فرزند شرفالدین – از نقباى رى – مصمم شد تا کتابى در ذکر اسامى مؤلفان و عالمان شیعى بنگارد. نویسنده در این فصل، تلاش کرده تا بر اساس اطلاعات کوتاه ارائهشده در این کتاب، آنچه را که مىتوان درباره اوضاع عالمان شیعى و اندیشه تشیع به دست آورد، استخراج کرده و عرضه کند.
۱۱ و ۱۲٫ کتاب «نقض» عبدالجلیل قزوینى رازى، حاوى غنىترین اطلاعات و به عبارتى، اطلاعات منحصربهفرد درباره وضعیت مذهبى رى مىباشد. نویسنده در فصل یازدهم و دوازدهم با استفاده از کتاب مزبور، درباره شناخت محلات شیعهنشین و مدارس شیعه در رى مطالبى را ارائه کرده است.
۱۳٫ در فصل سیزدهم، جدالهاى مذهبى در رى بیان شده است. آنچه مسلم است درگیرى دو دسته حنفى و شافعى، کمتر از نزاع میان سنىها و شیعهها نبوده و اصولا یکى از دلایل پیشرفت شیعه در این شهر را باید در همین نزاع مداوم حنفى و شفعوى دنبال کرد.
۱۴٫ ارتباطات موجود میان شهرهاى جبال، تشیع را در کل منطقه بسط مىداد؛ آنچنانکه خود رى تا حدودى به لحاظ تأثیرپذیرى از قم به تشیع گرایش پیدا کرد. با اوجگیرى تشیع در رى، مردمان نواحى اطراف نیز بهمرور به تشیع گرویدند و همانند خود شهر در طول چند قرن، تا زمان مستوفى، جز چند روستا کسى بر مذهب تسنن باقى نماند. نویسنده، کتاب را با ارائه اطلاعاتى از وضع مذهبى نواحى رى، مانند: ورامین، قوهد و دوریست به اتمام مىرساند.
دیگر آثار این نویسنده
دیدگاهی دارید؟