توضیحات
پنج بامداد پایان پیام (قتل راجر آکروید)
کتاب پنج بامداد پایان پیام که توسط آگاتا کریستی نوشته و با ترجمه ی بهرام افراسیابی انجام گرفته است.
جنایت در یک روستای دورافتاده انگلیسی و در محیطی نیمه اشرافی رخ میدهد. راجر آکروید در اتاق کارش به قتل میرسد و نویسنده، بنابر سنت متداول «عصر طلایی»، نقشه منزل را در اختیار خوانندگان میگذارد، پرسوناژهای رایج رمان کلاسیک معمایی هم همگی حضور دارند، از سرپیشخدمت عصا قورت داده و مقرراتی (که رفتارش مشکوک است، ولی خواننده به او سوء ظن نمیبرد) گرفته تا مستخدمهها و آشپز و سرآشپز و سایر خدمه که جزو ملزومات این گونه آثارند.
خواهر راوی داستان (دکتر دهکده که نقش دستیار کاوشگر را نیز ایفا میکند) یکی از بامزهترین شخصیتهای رمان است، زیرا این زن خوش نیت و بی اندازه فضول مدام شایعههای مضحک و بی اساس را که با پشتکاری کم نظیر از اینجا و آنجا گرد آوردهاست، نقل قول میکند و باعث انبساط خاطر خوانندگان میشود.
کارآگاه ماجرا، جناب هرکول پوآرو که در همسایگی دکتر منزل دارد و راوی داستان او را «مرد کله تخم مرغی» مینامد، به شیوهای کاملاً شرلوک هولمزگونه سؤالهایی ظاهراً بی ربط میکند که در آخر معلوم میشود تا چه اندازه مهم بوده اند؛ نظیر توجه خاصی که به رنگ چکمههای مظنون ماجرا نشان میدهد.
همه رمانهای معمایی موفق این دوره، به نحوی به خواننده کلک میزنند و ترفندی که آگاتا کریستی در اینجا به کار بسته است، برای آن ایام بی اندازه بدیع و بی نظیر بود
دیگر آثار آگاتا کریستی
دیدگاهی دارید؟