توضیحات
آناستازیا
این داستان در سال ۲۰۰۰میلادی نگاشته شده و با داستانهای پیشین با همین عنوان از نظر سبک، نگارش و محتوا متفاوت است” .آناستازیا “سرگذشت دختری است که در خانوادهای فقیر در لهستان به دنیا میآید .در کودکی سخت مورد علاقه پدر بوده اما از وقتی برادرش متولد میشود این عشق تماما به برادر اختصاص مییابد .در نتیجه، همین احساس رانده شدن، جنایتی را پی میریزد که همراه با حوادث ناگوار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جنگ جهانی اول، باعث روان پریشی و فراموشی مطلق آناستازیا میگردد .به دنبال حوادثی که در آسایشگاه روانی “والدورف “به وقوع میپیوندد این پندار در او قوت میگیرد که وی از خانواده تزار روسیه است و توانسته از کشتار جمعی خانواده جان سالم به در ببرد .سالها بعد این پندار را یک شجرهشناس آمریکایی میپذیرد، در حالی که …
متن پشت جلد:
با اسم دختر ور می رود. آناستازیا. آن – ا – ستا – زیا. مثل صدای برخورد امواج دو هجای اول به هم می چسبند و در هجاهای بعدی منعکس می شوند. اسم مثل گلبرگهای به هم پیچیدۀ غنچۀ گل سرخ باز می شود. آن را مخفف می کند – آنا – تا به قامت کوچولوی شاهزاده ای که صاحب آن است بخورد. با نام خودش مقایسه می کند: ناشناس. با ابهام غیر عادی اش. اسمی برای ثبت در دفتر گزارش های روزانه، ثبت نام. نامی که اجازۀ شناخت نمی دهد، نامی که باعث می شود مأمور دولت دستش را بلند کند و بگوید: داخل نشو، برگرد، بن بست. آناستازیا، صاحب کوچولوی اسم را برانداز می کند که سرش را رویا زده خم کرده، با سرشانه های گرد و مرواردیهای کوچکی که در شیار گلویش لانه کرده اند…
دیدگاهی دارید؟