0

 

داستان همیشگی

توضیحات

داستان همیشگی

داستان همیشگی قصه پسر ۲۰ ساله روستایی به نام الکساندر آدویف است. تک پسرِ لوسِ مادری احمق. مادر بیوه‌ای که پسرش را با ناز و نوازش بزرگ کرده و او را برای زندگی در شهر (سنت پیترزبورگ) راهی می‌کند.

الکساندر چیزی درباره زندگی در شهر نمی‌داند اما ما می‌دانیم که او در زندگی‌اش فقط شعر سروده و به خاطر نوشته‌هایش در روستا نام و اعتباری هم داشته است. در بدو ورود به شهر با اکراه از سوی عمویش پذیرفته می‌شود. در اولین ملاقات ما با پیوتر، او غرق مطالعه نامه‌ای است که ادعا می‌کند از طرف کسی نوشته شده که با والدینش دوستی و رفاقتی دیرینه داشته است. چند صفحه قبل البته می‌خوانیم که پیوتر نامه‌ای را به چهار قسمت پاره کرده و‌ آن را در سطل آشغال زیر میزش می‌ریزد!

نبوغ گانچاروف به شکلی است که ما را به عمو پیوتر نزدیک می‌کند. کارخانه‌دار سرسختی که یادآور شخصیت‌های دیکنزی است و ممکن است تن به تبه‌کاری دهد. اینجاست که او را تشویق می‌کنیم. مخصوصا وقتی که سیگارش را روشن می‌کند و کاغذی را در دست می‌گیرد. یکی از آن کاغذهایی که الکساندر به عمو داده تا جدیدترین شعرش را بخواند. خوانندگان در داستان همیشگی زندگینامه خودنوشت خوبی از الکساندر در اختیار دارند. گنچاروف نیز وقتی جوان بود به سنت پیترزبورگ سفر کرده بود و زمان‌های خالی‌اش را در یک نشریه اقتصادی می‌نوشت.
همه‌چیز به شکل وحشتناکی اشتباه پیش می‌رود. البته این داستانی همیشگی است. چیزی که الکساندر را شوکه می‌کند و کمدی درخشان نیمه اول داستان، در نیمه دوم به شیوه دردناکی واژگون می‌شود.

داستان همیشگی باعث شهرت گانچاروف در روسیه شد. امروز او می‌تواند با وجود فاصله جغرافیایی و زمان زیادی که از دورانش گذشته، خوانندگان جدید را بخنداند و به خاطر ضعف‌های ابدی انسان، حیرت‌زده‌شان کند.

توضیحات تکمیلی

نویسنده

ایوان گنچاروف

مترجم

حشمت الله کامرانی

حجم (مگ)

6.8

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

تعداد صفحات

430

دیدگاهی دارید؟