توضیحات
شیرین ترین رویاها
شیرین ترین رویاها، رمانی است نوشته ی برنده ی جایزه ی نوبل، دوریس لسینگ، که در سال ۲۰۰۱ به چاپ رسید.
خانه ی بزرگ جولیا لنوکس، محل گردهمایی افراد پیر و جوان گوناگونی است. فرانسس لنوکس، پس از این که همسر کمونیستش، جانی، او و دو پسرش را به منظور ادامه ی هوس بازی هایش ترک گفت، به همراه مادرشوهرش، جولیا زندگی می کند. اما این دو نفر، به خاطر داشتن شخصیت هایی متفاوت، به مشکلاتی با هم بر می خورند چرا که فرانسس، زنی مستقل و آزادی خواه است اما جولیا، عقاید و ظوابط سختگیرانه تری دارد؛ اگر چه هر دوی آن ها در مقصر دانستن و سرزنش کردن جانی در یک جبهه قرار دارند. اولویت های جانی به جای کار کردن، سفر و اقامت در هتل های کشورهای کمونیست و ادامه ی روابطش با زنان مختلف است.
یک داستان خانوادگی وتعقیب سرنوشت های مختلف . فرانسیس زنی هست که از شوهرش جدا شده و همراه با مادرشوهر و دو پسرشدر خانه بزرگی زندگی می کند . دوستان فرزندانش که تعداد زیادی نیز هستند و همچنین به مرور زمان افراد دیگری ساکن این خانواده می شوند و روند زندگی و سرنوشتشون بررسی می شه .
دوریس لسینگ در بیست و چهارمین رمان خود به نام «شیرینترین رویاها»، از ماجراهای خانوادگی سخن میگوید و روابط جدا نشدنی این افراد را در کنار هم روایت میکند. رمانی که بسیاری از منتقدان آن را آینهای تمام نما از تاریخ زندگی انسانهای امروزی میدانند و معتقدند شخصیتهای آن به سختی از ذهن مخاطب خارج میشوند. شخصیتهایی خوب یا بد، که زندگیشان به شدت تحت تاثیر جنگ و فضای آن قرار گرفته است.
دوریس لسینگ در رمان «شیرینترین رویاها»، به تجربیات گذشته خود باز میگردد و زندگی مردم را در شهر لندن و یک کشور فرضی آفریقایی مرور میکند؛ کشوری به نام «زیملیا» که برخی از منتقدان بر این باورند لسینگ با انتخاب چنین مکانی در داستانش، به کشور زیمباوه و وقایع داخلی آن اشاره میکند.
«شیرینترین رویاها» داستانی طولانی است که بدون توقف روایت میشود و نویسنده، کتاب را به فصلهای گوناگون تقسیم نکرده است. رمانی که شاید بتوان آن را فاقد موضوعی خاص دانست، اما لسینگ در این اثر با تمرکز بر نیازهای اعضای خانواده و با بهرهگیری از دیالوگهای زیاد در طول داستان و تکیه به نثر خود، کاری کرده که «شیرینترین رویاها» جذاب و خواندنی شود.
دوریس لسینگ در بیست و چهارمین رمان خود به نام «شیرینترین رویاها»، از ماجراهای خانوادگی سخن میگوید و روابط جدا نشدنی این افراد را در کنار هم روایت میکند. رمانی که بسیاری از منتقدان آن را آینهای تمام نما از تاریخ زندگی انسانهای امروزی میدانند و معتقدند شخصیتهای آن به سختی از ذهن مخاطب خارج میشوند. شخصیتهایی خوب یا بد، که زندگیشان به شدت تحت تاثیر جنگ و فضای آن قرار گرفته است.
دوریس لسینگ در رمان «شیرینترین رویاها»، به تجربیات گذشته خود باز میگردد و زندگی مردم را در شهر لندن و یک کشور فرضی آفریقایی مرور میکند؛ کشوری به نام «زیملیا» که برخی از منتقدان بر این باورند لسینگ با انتخاب چنین مکانی در داستانش، به کشور زیمباوه و وقایع داخلی آن اشاره میکند.
«شیرینترین رویاها» داستانی طولانی است که بدون توقف روایت میشود و نویسنده، کتاب را به فصلهای گوناگون تقسیم نکرده است. رمانی که شاید بتوان آن را فاقد موضوعی خاص دانست، اما لسینگ در این اثر با تمرکز بر نیازهای اعضای خانواده و با بهرهگیری از دیالوگهای زیاد در طول داستان و تکیه به نثر خود، کاری کرده که «شیرینترین رویاها» جذاب و خواندنی شود.
دیدگاهی دارید؟