توضیحات
ارسولا
ارسولا درحالی که کتاب دعایش را در یک دست و چتر آفتابی اش را در دست دیگر داشت، درحالی که بازوی پدر خوانده اش را گرفته بود، به راه افتاد. او با وقاری ذاتی که مخصوص زنان محترم است، راه می رفت. واقعا این حقیقت دارد که کم ترین حرکت یک زن آشکار کننده شخصیتش است. با اطمینان می توان گفت رفتار وی نمایانگر سادگی و معصومیت وی بود. او لباسی گشاد و سفید از پارچه فاستونی به تن داشت که تکمه های آبی و حاشیه دوزی زیبایی آن را زینت داده بود و کلاهی حصیری که محجوبانه با روبانی به زیر چانه اش گره می خورد.
ارسولا خود موهای زیبایش را می بافت و بر شانه هایش می انداخت. این بافه های پیچ و تاب داده شده و شفاف به طرز شگفت انگیزی نظرها را جلب می کرد. از امتیازات استثنایی او این بود که صورتی زیبا و سرشتی نیکو داشت. زندگی اشرافی وی هماهنگی قابل تحسینی بین حرکات چهره و جسمش ایجاد می کرد، به نحوی که می توانست مدلی از ایمان و یا تواضع و حیا باشد، سلامتش گرچه خیلی خوب بود، اما از نظر جسمانی چندان قوی نبود.
در ابتدای کتاب می خوانیم: به هنگام ورود به نمورز از سمت پاریس، از موازات کانال لانگ می گذرید که در دو سوی آن مناظر زیبای روستایی و خاکریزهایی هست که به شهر نمورز منتهی می شود. بدبختانه از سال ۱۸۳۰ خانه هایی در کنار این رود ساخته شده که اگر این روند به همین ترتیب ادامه یابد نمای اصیل و زیبای شهر محو می گردد. اما در سال ۱۸۲۹ زمانی که هنوز در دو سوی جاده ساختمانهایی بنا نشده بود که مانع از دید شود، در یک صبح صاف و آفتابی، نامه رسان که مرد بلند قد و تنومند شصت ساله ای بود، در بالاترین نقطه پل می توانست حومه شهرک را (در اصطلاح حرفه ای خود) زائده دم مانند شهر را ببیند.
هوای ماه سپتامبر آکنده از بوی عطر بود و بر فراز چمن ها و شن ریزه ها مواج می نمود. هیچ سپیدی ابری گسترده آبی و یکدست آسمان را نمی شکافت. همه جا صاف و یکدست بود. حتی در دورترین نقطه افق هوا بیش از حد رقیق و لطیف بود؛ به طوریکه مینوره-لورولت (نام صاحب دلیجان خانه) برای مقابله نور شدید دستش را سایبان چشمش کرد و مانند آدمی که از انتظار کشیدن بی حوصله شده باشد، گاهی به مرتع سرسبزی که سمت راست جاده را پوشانده و به محصول خرمن که در آن سال برای بار دوم روییده بود می نگریست، گاه به سمت چپ و دامنه تپه های جنگلی که از نمورز تا بورون را دربرگرفته بود…
دیگر اثار این نویسنده
دیدگاهی دارید؟