توضیحات

کمون باکو: ۲۶ کمیسر

بهار سال ۱۹۱۸ به دنبال پیروزی کمونیست در مسکو در باکو و بعضی شهرهای اذربایجان حکومت شورایی تشکیل شد. و به زودی تمام احزاب مخالف را از سر راه کنار زد و با روسیه شوروی متحد شد. این کتاب که در اصل برای فیلم نوشته شده داستان این اتحاد است.
استالین در تلگرافی به کمون باکو که در این میان سردمداران نفتی غربی را بیرون انداخته بود و شهر را در کنترل داشت دستور داد که نفت را به طرف غرب پمپاژ کنند ولی کمون باکو از این دستور سرپیچی کرد. در ماه جون ترکها شهر باکو را محاصره کردند و چندین حلقه چاه را به تصرف خود درآوردند. در این هنگام از مرزهای ایران نیروهای زبده ای از سربازان انگلیسی به طرف شمال حمله بردند و باکو را از محاصره در آوردند.
بدین ترتیب انگلیس ها در یک مرحله حساس جنگ برنامه های لودندورف را بر هم ریختند؛ درست در زمانی که او محتاج این منابع نفتی بود. هنگامی که نیروهای انگلیسی در ماه سپتامبر ۱۹۱۸ باکو را در اختیار ترک ها گذاشتند دیگر برای آلمان های خسته بسیار دیر شده بود و در یازدهم سپتامبر آلمان تسلیم شد.
این داستان از آغاز در وسط، و آخر توسط شخصی که از آن روزها آمده است و ما او را شاهد عینی می نامیم روایت می شود.