0

 

پاجوش


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

پاجوش

این داستان، از آن دسته از داستانهایست که خط به خطِ آن از واقعیت های اجتماعِ کثیف ما و فقرِ مالی و فقرِ در شعور و فرهنگِ این جامعه سخن گفته است و آفرین و درود بر که اینچنین عالی، مشکلات و خطرات و کثیفی های زندگی را در قالبِ یک داستان بیان کرده است
‎داستان در موردِ پسر بچه ای به نامِ است که در خانواده ای فقیر و در کرمانشاه زندگی میکند و تا کلاسِ پنجم بیشتر درس نخوانده و تا جایی که میتوانسته از پدر و مادرش کتک خورده است و تنها امیدش خواهر کوچکی است که دارد…. تصمیم میگیرد تا کاری پیداکرده و خرج خودش را درآورده و کمک خرجِ خانواده اش باشد
‎یکبار در یک کبابی و بار دیگر در یک جگر فروشی مشغول به کار میشود، امّا هر دو بار صاحب کارهایِ او با نهایتِ حیوان صفت بودن، قصد تجاوز به این کودکِ سخت کوش را داشته و سبب شدند تا دیدِ او نسبت به زندگی و مردمانی که در کنارِ او زندگی میکنند، تغییر کند.

“عبدل” در گوشه ای و سگ در گوشه ای دیگر زباله ها را می کاویدند. پشمهای سگ روی گرده اش ریخته بود. دنده هایش از زیر پوست پیدا بود. عبدل هم لاغر و کثیف بود. انگار ماه ها دست و صورتش را نشسته بود. کت کهنه ای که دکمه هایش افتاده بود به تن داشت. کتش تا روی زانوهایش کشیده می شد و او را پیرتر نشان می داد. چوبی در دست نداشت. با نوک پا، زباله ها را به هم می زد. هرچند گاه خم می شد و چیزی را بر می داشت و به دقت دید می زد. بعد نومید و افسرده نگاهش متوجه جاهای دیگر می شد …

توضیحات تکمیلی

نویسنده

منصور یاقوتی

تعداد صفحات

96

حجم (مگ)

2.2

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

کتابخانه فانوس

دیدگاهی دارید؟