توضیحات
رمانی ازآناتول فرانس ، به زبان فرانسوی، منتشرشده در ۱۸۹۳. راوی داستان، ژاک منتریه ، که در دکان پدرش با نام «بریانپزی ملکۀ سبا» مشغول به کار است و بهسبب وظیفهای که در دکان دارد به او «ژاک سیخچرخان» میگویند، در میان مشتریان آشنایانی از همه قسم مییابد.
پدرش از کشیشی به نام ژروم کوانیار، که عقایدی بهویژه الحادی دارد و بدین سبب نتوانسته است در جامعۀ کشیشان جایگاهی بیابد، میخواهد که در ازای غذا و مسکن به سیخچرخان زبانهای لاتینی و یونانی بیاموزد.
در این میان، داستاراک، نجیبزادۀ ثروتمندی که بهسبب کثرت مطالعه در زمینۀ جادوگری و کیمیاگری مشاعرش را از دست داده است، مخارج زندگی ژاک و معلمش را بهعهده میگیرد و از آنها میخواهد او را در پژوهشهایش درباب جادوگری یاری دهند.
درپی آتشسوزیای در خانۀ داستاراک به هنگام انجام آزمایش، ژاک و کوانیار میگریزند. کوانیار به دست موزائید، دستیار پیشین داستارک، بدین گمان که کوانیار معشوقۀ او را از چنگش بهدر آورده است، به زخم خنجری از پای درمیآید. بریانپزی ملکۀ سبا را که بهسبب سبک هجایی و شکاکیّت ولتر منشانۀ آن شهره است.
دیدگاهی دارید؟