توضیحات
در این کتاب شرح احوال و آثار ‘عبدالله بن المقفع ‘نوشته ‘عباس اقبال آشتیانی ‘به چاپ رسیده است ;همچنین در کتاب زندگینامه نویسنده به قلم ‘ایرج افشار ‘و نوشته ‘استاد مینوی ‘در نقد این کتاب آمده است’ .عبدالله بن المقفع ‘(۱۴۵ ق ـ ۱۴۵ ق) منشی دوره بنی عباسی بود که در دو زبان پهلوی و عربی مهارت داشت .
وی معلومات قدیم ایران و معارف جدید اسلامی را به خوبی میدانست .از معروفترین کتبی که تالیف آن را به ابنمقفع نسبت میدهند کتاب ‘الیتیمه ‘است .همچنین برخی ترجمههای وی از پهلوی به عربی عبارتاند از’ :کلیله و دمنه ‘و ‘خدای نامه ‘و ‘نامه تنسر .’
استاد عباس اقبال آشتیانی، از مورخان و محققان نامی دوره معاصر و کسی که شیوه تحقیق علمی را در ایران رواج داد، در سال ۱۲۷۶ هجری قمری در خانوادهای تهیدست در شهر آشتیان به دنیا آمد. در کودکی به علت فقر و تنگدستی چندی در مغازه درودگری کار میکرد ولی در ضمن کار به مکتب نیز میرفت و مقدمات علوم را در زادگاه خود فرا گرفت.
در دوران نوجوانی به تهران آمد و به مدرسه دارالفنون راه یافت و پس از فراغت از تحصیل به سبب امتیازهای درخشانی که کسب کرده بود در همان مرکز مشغول به تحصیل شد. اقبال آشتیانی به تدریج در مدارس معروف دیگر تهران از جمله دارالمعلمین، مدرسه سیاسی و مدرسه نظام نیز به تدریس پرداخت و با جمع کثیری از نویسندگان معروف آن عهد آشنا شد. عباس، از سال ۱۲۹۷ همکاری خود را با مجله دانشکده که از مجلات ادبی معروف بود و با مدیریت ملکالشعراء بهار منتشر میشد، آغاز کرد. وی سپس با آشنایی با مشاهیر و دانشمندان آن روزگار مثل رشید یاسمی، سعید نفیسی، عبدالعظیم قریب و غلامحسین رهنما به تآلیف مقالات تاریخی و ادبی در مجلات معتبر ادبی آن روزگار پرداخت.
استاد عباس اقبال در سال ۱۳۰۴ شمسی به عنوان منشی هیات نظامی ایران به پاریس رفت و با استفاده از فرصت به تکمیل معلومات خود پرداخت و موفق به اخذ درجه لیسانس زبان و ادبیات از دانشگاه سورین شد. اقبال در سال ۱۳۰۸ به ایران بازگشت و در پی دعوت وزارت فرهنگ، اقدام به تألیف کتب تاریخی مختلف برای تدریس در دبیرستانها و شعب علوم انسانی مدارس عالیه ایران نمود.
در سال ۱۳۱۳ که نخستین سنگ بنای دانشگاه تهران نهاده شد، اقبال به سمت دانشیاری دانشکده ادبیات دعوت شد؛ سپس به مقام استادی رسید و پس از تأسیس فرهنگستان ایران نیز به عضویت آن انتخاب شد.
وی در سال ۱۳۲۳ مجله ادبی و تاریخی یادگار را که در نوع خود بینظیر بود، منتشر کرد و تا سال ۱۳۲۸ که این مجله براثر مشکلات مالی تعطیل شد، مدیریت آن را بر عهده داشت. استاد عباس اقبال آشتیانی در سال ۱۳۲۸ هـ.ش به عنوان نماینده فرهنگی ایران به ترکیه و سپس به ایتالیا رفت و در سال ۱۳۳۴ در شهر رم بدرود حیات گفت.
اقبال آشتیانی از دانشمندان پرشور و فعال دوره معاصر ایران بود که در رشتههای زبانشناسی، تاریخ، ادیان و جغرافیا تخصص داشت و آثار مختلفی در این رشتهها از خود بر جای گذاشت که هر یک در نوع خود بینظیرند. از مهمترین کارهای عملی وی علاوه بر تألیف دهها کتاب نفیس و ارزشمند، جمعآوری و تصحیح نسخههای خطی کمیاب و گرانبهای تاریخ ایران است که تصحیح و حواشی و تعلیقاتی که وی بر این نسخههای خطی نوشته، حکایت از معلومات عمیق تاریخی و ادبی وی دارد.
عباس اقبال آشتیانی از نخستین مردان قرن اخیر است که با روش صحیح و علمی و روشمند، در رشتهای چند از علوم و فنون، خاصه در تاریخ، جغرافیا و تمدن جدید، کتابهای سودمند تألیف کرده است و بیشترین امتیاز او علاوه بر خدمات گرانبها در حیطهی فرهنگ و تاریخ – پیشرو بودن در تحقیق به روش جدید علمی در ایران است. اقبال زمانی قلم به دست گرفت و تحقیق در راهی ناشناخته و ناهموار را آغاز نمود که هیچ هدف و برنامهی مشخص تحقیقاتی در کار نبود، او و معاصرانش از جمله ملکالشعرا، بدیع الزمان فروزانفر، علامه محمد قزوینی و… با مجموعه آثاری که منتشر ساختند، تحقیقات ایرانی را برنامهریزی کردند. (انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۴، ۴۳)
عمق و موشکافی در کنار سادهنویسی، روانی و استواری عبارات و دلنشینی تعبیرات از خصوصیات کارهای اقبال آشتیانی است. (دبیرسیاقی، ۱۳۶۹، ۱۶)
اقبال آشتیانی، در زمینه تاریخ نگاری، آثار ارزشمندی از خود به جای گذاشته است. کتاب او دربارهی «تاریخ مغول» هنوز ارزشمندترین منبع در زمینه مغول محسوب میشود. کتاب «دوره تاریخ عمومی» وی منبع اساسی برای تهیه و تدوین تاریخ دبیرستان شد.
علاقه او به زبان فارسی،او را به پاسداشت حریم زبان وا میداشت، همواره مخاطبان و شاگردان خویش را به آموختن دقیق زبان فارسی وا میداشت تا نوشتههای ایشان هر چه منقحتر و صحیحتر باشد. اقبال آشتیانی علاقهی ویژهای به فرهنگ، تاریخ و ادب ایرانی داشت و در مدت عمر خویش، در این باره تحقیق کرد و نوشت.
دیدگاهی دارید؟