0

 

آقا مهدی


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

سرآغاز داستان:
بهار بی توجه به اینکه مردم غم دارند، فرا رسیده بود. بهار قشنگی بود اگر چه مردم بهار و نوروز نداشتند. درختان زردآلو و قیسی و هلوی باغستانهای اطراف قزوین به شکوفه نشسته بودند و مانند سالهای شادی و بی غمی زیبایی شکوهمندی داشتند اما در مردم آن کشش و کوشش همیشگی دیده نمیشد و چون گذشته وقتی بهم می رسیدند، لبخند نمی زدند و سلام و خسته نباشی نمی گفتند، کمبود نان و قند و شکر که اساسی ترین ارقام مایحتاج مردم را تشکیل می دادند، یک طرف و مشاهده سربازان و مشاهده سربازان ارتش بیگانه که با پوتین های سنگین، تفنگ بدوش از معابر و گذرگاهها می گذشتند، از طرف دیگر، غم به دل اهالی می نشانید…

توضیحات تکمیلی

نویسنده

منوچهر مطیعی

تعداد صفحات

436

حجم (مگ)

23.6

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

کتابخانه فانوس

دیدگاهی دارید؟