توضیحات
از متن کتاب:
در حال حاضر اندازه ی یه دستم بهار نظاره کرده بودم. مادرم باهام صحبت کرده بود که اگه یک انگشت دیگر را بشمارم در حقیقت مدرسه ام باز می شود.
منزلی زیبایی داشتیم و که به حیاط بزرگ و آجر فرش که حوضی گردی در وسطش می باشد،. برای آنکه حوض فقط نباشد مادرم چند تا گلدون سفالی رو پیش اش نهاده بود.
دیدگاهی دارید؟