0

 

انسان دلسوز به خویشتن


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

قسمتی از متن کتاب تحت عنوان «سخنی با دلسوزان» ص ۱۴-۱۶

این نکته را همۀ آگاهان به انسان و مسایل انسانیت باور دارند که: دنیای کنونی، دنیای «تهدید» می باشد؛ چرا که همۀ شواهد مؤید آنند که انسان (هویت و کرامت انسانی) از شش جهت تهدید، تحقیر و تمسخر شده و حتی، از طریق زمینه های «دانش و هنرِ شیطانی» مورد تلاشی و ابطال قرار می گیرد!
از سوئی روشن است که دنیای تهدید، دنیای «خشونت» بوده و دنیای خشونت، دنیای حذف و ابطالِ «سرمایه های ناب» انسانی است! و نه حذفِ جسمانی او!
طبیعت دنیای کنونی، نافیِ حرمتگزاری و حذف دلسوزی بوده و ایندو، چون به صورتی سخت بلاهتبار «قانونی» و استیلا پیدا کرده اند، به شکلی بسیار دردانگیز، دامنِ اکثریت مطلقِ افراد جوامع را گرفته است!
ریشۀ این تهدید در «خودگم کردگی» و «عوضی گرفتنِ خود» می باشد؛ بدین معنا که چون انسان برای آشنائی، انس و الفتِ با «خود» به عنوان گوهری بیبدیل و کرامت محور، تلاش نکرده است؛ خود را عملاً «گم» نموده! و چون، برای پیوند و انس با برون خود ـ و معمولاً اشیاء و امور اعتباری به شکلی افراطی تنیده است، «خود» را در برون یافته و گاهی ـ متأسفانه ـ عین اشیاء و امور پنداشته و فهمیده و پذیرفته و بر مبنای همین نگرش وهن آلود، از چیزی به نام «خود» حمایت و دفاع نموده است!
طبیعت این نگرش و گرایش ملازم توجه، احترام و دلسوزی به اشیاء و امور (همان خودِ برون انگاشته شده) است! و این باعث می شود تا افرادی از ایندست دلشان به خودِ واقعیِ شان نسوخته و اگر دلسوزی و احترامی هم دارند متوجه همان اشیاء و امور (خودِ عوضی) نمایند!

آنچه این روند تأثربار، طی سالیان متمادی ببار آورد، اضطراب بود و دلهره، تشویش بود و ناامنی، تشنگی شدید و افزون شونده، تحقیر و احساس حقارت درونی، نوکری و خدمتگزاری به اشیاء و امور وهمی ـ اعتباری، اسارت به اعداد و کمیّت ها، مسابقۀ در خودستیزی و خود ابطال سازی، تلاش در زمینۀ ویرانگری و تلاشیِ هویتِ کرامت محور انسانی، رشد احساس بیهودگی و پوچی، بهم ریزی پیوندهای معنیدار، شراره ریختن به بنیانهای مهرورزی، متلاشی شدن حرمت انسانی، از یاد رفتنِ گوهر هویت، فراموش کردن ضرورتِ احترام به آن و نیازهای اصلی هویت ربّانی انسان، از یاد رفتنِ ضرورتِ رسیدگیِ دلسوزانه و حرمتگزارانه و ارزش محورانه به خودِ واقعی، بی معنا، بی کیفیت و بی جاذبه شدن زندگی، فراموش کردن رشدِ واقعی و هستی محور هویت، بی احساس شدن نسبتِ به ارزشهای والا و تعالی بخش، بی غیرتی نسبت به حرمتِ وجودی خود، تقلید و فعلپذیری، بی غروری و استسلامی خجلتبار، نوکرصفتی و بی مرامی جبونی و ترس پروریهای واقعاً شرم آور، اغواگری، پرخاشگری، کینه ورزی، استثمار و ستمگریهای هستی برانداز، بی تفاوتی در برابر هر چه خوب، هر چه ارزشمند و هر چه انسانی و خدائی است! و بی پروائی در برابر هر چه بد است!
و همۀ اینها باعث شد تا انسان خود را «تنها»، بی یاور، بی همدم، بیکس و… خیال کند!

توضیحات تکمیلی

نویسنده

علامه سعادت ملوک تابش هروی

تعداد صفحات

214

حجم (مگ)

2

نوع فایل

تایپ شده

شناسنامۀ کتاب

کتابخانه فانوس

دیدگاهی دارید؟