0

 

بازگشت جیمز باند، مرد طپانچه طلائی


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

از عملیات جمیز باند، مامور ۰۰۷

سرآغاز داستان:
سرویس مخفی ، قسمت عمده اسرار خود را حتی از رهبران و کارمندان درجه اول خویش نیز پنهان میدارد .
فقط «رئیس» و رئیس ستاد از تمام اسرار باخبر هستند. بعنوان مثال یکی از اسرار که «جیمز باند» از آن اطلاعی نداشت وجود دستگاهی در مرکز سرویس جاسوسی است که برای تنظیم چگونگی رفتار با اشخاص مختلف ، اعم از دوست یا دشمن ، مستها ، مجانین و رسیدگی به تقاضا های عضویت در سرویس و همچنین تقاضاهائی که از جانب عمال دشمن جهت نفوذ در آن میرسد ، مورد استفاده قرار میگیرد . در آن صبح سرد و آفتابی ماه نوامبر «جیمز باند»
سر و کارش با این چرخ دقیق دندانه دار افتاده بود . دختری که متصدی تلفن خانه مرکزی وزارت دفاع بود دگمه اتصال با خارج را قطع کرد تا برفیق پهلو دستی خویش بگوید : باز هم یک خل دیگر پیدا شده که میگوید من «جیمز باند» هستم . او حتی شماره رمزی خود را هم میداند و میگوید میخواهد شخصا با «رئیس» صحبت کند
دختر دیگر که ریاست تلفنخانه مرکزی را بعهده داشت شانه هایش را بعلامت بی اعتنائی بالا انداخت از یکسال پیش که مرگ «جیمز باند» ضمن مأموریتی در ژاپن در مطبوعات اعلام گردید ، چندین بار دیگر هم از این نوع تلفن ها شده بود. دخترک سپس به تلفنچی گفت: پات : او را بقسمت ارتباطات وصل کن .
قسمت ارتباطات اولین دندانه چرخ دستگاهی بود که قبلا از آن سخن گفتیم. تلفنچی ارتباطات جواب داد: یکدقیه تامل بفرمائید . من شما را بشماره افسری وصل
می کنم که شاید بتواند کمکتان کند.»
جیمز باند ، در حالیکه روی لبه تختخواب خویش
نشسته بود گفت : متشکرم .
او انتظار داشت قبل از آنکه بتواند هویت خویش را ثابت کند مدتی دست بسرش نمایند . این موضوع را سرهنک بوریس جذاب و مهربان که چندماه اخیر مأموریت های خویش …

توضیحات تکمیلی

نویسنده

یان فلمینگ

مترجم

غلامحسین صالحیار

تعداد صفحات

220

حجم (مگ)

3.8

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

کتابخانه فانوس

دیدگاهی دارید؟