0

 

به سبکی پر، به سنگینی آه


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

این رمان از تاریکی گذشته است و نویسنده اش دیگر نمی خواهد به تاریکی تن بدهد. زمینه روایت، بازنمایی برش زمانی محدودی از دهه شصت خورشیدی در یکی از محله های قدیمی تهران، یعنی محله قلعه مرغی است و از ۹ بخش تشکیل شده که هر بخش راوی مشخصی دارد. راویان غیر هم جنس روایتهای چشمگیری در این رمان دارند که موضوع های مختلفی چون نظام سنتی خانواده، مسئله تجاوز، قتل زنان و نظام مردسالار را بازتاب میدهند. نثر بسیار خوب و لحن آفرینی از ویژگی های مثبت این رمان است. ساخت روایت ساختی پازلی است که هر راوی در هر بخش تکه های پازل را در جای خود قرار میدهد.

دیالوگهای برآمده از فرهنگ کوچه و تک گوییهای جسورانه از ویژگیهای دیگر این رمان است. برش کوتاه زیر موید آنچه هست که نوشته شد:
به قول مادرم زن وقتی مادر شد خداست. خدایی که فقط رئوف و ستار است. خدایی که نمیخواهد جبّار و قهار باشد. دوست دارد ببارد و بباراند به جای آنکه بتوفد و این خدا در جامعه ای که نمیخواهد این مقام را باور کند، فقط رنج خواهد کشید. راستی هیچ وقت به رنج خدا فکر کرده ای؟ می بیند که آنچه آفریده اصلاً شبیه صفر وجودی اش هنگام تولد نیست. خدا رنج می کشد و من زن هم. خدا چشم میپوشد و من زن هم. خدا بی دریغ مهر می ورزد و من زن هم. خدا میآفریند و من زن هم. اصلا مهم نیست که مردان و برخی زنان این چشم پوشی این مهر بی دریغ را نشانه ضعف چون منی بدانند.

رنج آفریدن و آفرینشگری به همین چیزهاست. راستی خودمانیم، وقتی قرآن را باز میکنم و میرسم به آیه دوم سوره آل عمران و می خوانم، «الحی القیوم» یقین پیدا میکنم که خداوند زن است، او که هم زنده میکند و هم قائم به خود است. مرد نمیتواند بیافریند، مرد وجودش قائم به دیگری است. وای چه خوب که کسی از این فکرهای توی سرم خبر ندارد وگرنه به جرم الحاد مرا میکشتند یا آدمهای توی این کوچه ها و خیابان ها تکه تکه ام میکردند…

توضیحات تکمیلی

نویسنده

مهدی خطیبی

تعداد صفحات

138

حجم (مگ)

8.2

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

کتابخانه فانوس

دیدگاهی دارید؟