توضیحات
در این مجموعه هفتاد و هفت غزل حافظ در ارتباط با تاریخ و فرهنگ ایران شرح و تبیین شده است .نویسنده خاطر نشان میکند” :دیوان حافظ که چندان مفصل هم نیست حدود پانصد غزل اگر تکراریهایش را کنار بگذاریم و بفشاریم، میبینیم که در صد غزل یا کمتر، همه چیز گفته شده .زندگی بشر و جزر و مدها و طپشها و خلجانهای آن به کوتاهترین زمان آمده…درک دنیای حافظ بدون درک دنیای ایران امکانپذیر نیست .
منظور ایران فرهنگی است، نه ایران جغرافیایی و نه ایرانی که ما امروز میشناسیم….همه ویژگیهای فکری و خصلتی بسیار کهن، در عرفان ایران، و عصارهاش در دیوان حافظ تجلی میکند : آسمان گرایی، آرمان جویی، کلیت خواهی، زیبا پرستی و جاوید طلبی … آن چه در تامل خود به آن نظر داشتهام، سه زمینه پایهای بوده است :
یکی سرشت انسان که او آن را با ظرافت کاویده است، دوم تاریخ ایران و تهنشین آن به صورت “وجدان ناآگاه قومی”، و سوم حوادث زمان او که خود فشردهای بوده است از رویدادهای یک دوران دراز تاریخ … روشی که در بررسی غزلها به کار رفته، این بوده است که نخست “وجه صوری “هر بیت، یعنی اجزای ترکیب کننده آن از حرف و صوت و صنعت شعری، در نظر گرفته شود، آن گاه برسد به “وجه معنوی “تا دیده شود که از مجموع ارتباط و برخورد میان آنها چه حاصل و چه معنایی به دست آمده [است] .”
«تأمل در حافظ» ۷۷ غزل دیوان را به بررسی میگذارد و سعی بر آن بوده است که ارتباط غزلها با تاریخ و فرهنگ ایران برقرار بماند. روش کار بدینگونه بوده که برای هر غزل نخست وجه صوری در نظر گرفته شود، یعنی آرایش لفظی، شامل حرف و صوت و کلمه و ترکیب و سپس بیاید به وجه معنوی، که مفهوم از آن بیرون میآید. بدیهی است که این دو وجه، یعنی صورت و معنا، از هم جداییناپذیر هستند، چنانکه گویی «مهر گیاه» وار یکدیگر را دربرگرفتهاند. یک نگاه بر جزء جزء ترکیب شعری مارا متوجّه میکند که کارگاه ذهن حافظ تا چه اندازه دقیق و ریاضیوار بوده است. نزد شاعر شیراز سه تیره اصلی فکر تشخیص داده میشود: یکی عشق، دیگری روشن بینی و سوم یکرنگی. از عشق مقصد زندگی و رستگاری بشری منظور است. عشق انگیزه وجود است، به منزله سوخت، که موتور زندگی را به راه بیاندازد. امّا روشنبینی، گرایش ذاتی انسان به شناخت خود است، برای آنکه بتواند راه زندگی را روشنتر ببیند، بداند که کیست و چیست و سرانجامش چه خواهد بود.
دیدگاهی دارید؟