توضیحات
سه داستان بدشگون که مزه ی ترس واقعی را به شما می چشاند.
– گری از حومه ی شهر بدش می آید. خسته کننده است. اما چیزی او را به دردسر می اندازد. شاید حومه ی شهر هم از گری بدش می آید؟
– کوین عاشق بازی های کامپیوتری است، اما بازی آخری تمام قانون ها را زیر پا می گذارد و بی رحم است…
– هاوارد در بهشت است… پس چرا خیال می کند در جهنم گیر افتاده؟
آنتونی هوروویتس، استاد قصه های ترسناک برای نوجوانان است
دیدگاهی دارید؟