توضیحات
«تربیت واقعی این نیست که انسان وارد دنیای فرهنگ رویایی شود، بلکه باید خود را تابع انضباط غم و شادی سازد.»
در این نمایشنامه شکسپیر تلاش بیهوده بازیگران و تظاهر آنها را به مقاومت در برابر کشش عشق و بالاخره شکستن آنان را در مقابل این قدرت عظیم نشان می دهد. او در لفافه ی طنز طبیعت واقعی انسان و انحراف از آن را می نمایاند.
خلاصه داستان:
فردیناند پادشاه ناواره ناگهان اراده کردهاست که به جای تفریحات معمولی و همیشگی درباری، کاخ خود را به صورت آکادمی برای کسب علم و دانش درآورد. در مجلس عیشی که در کاخ برگزار میشود سرانجام میعاد بسته میشود که در مدت سه سال مردان دربار جز مطالعه و روزه گرفتن و فقط سه ساعت خواب در شبانه روز کار دیگری انجام ندهند؛ و از همه مهم تر با هیچ زنی حرف نزنند؛ولی…
دیدگاهی دارید؟