34

 

حافظ و موسیقی


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

شعر حافظ هنر است و هنر در هر زمان و از جانب هرکس می تواند تفاسیر و برداشت های متفاوت داشته باشد. برداشت های متفاوت موسیقی شناسانه از مفاهیم کاربردی حافظ، که با لایه های چندگانه ایهام و استعاره و کنایه همراهند، همین حالت را دارد. موضوع شعر حافظ با موضوعات زیبایی شناسانه موسیقی ایرانی تداخل پیدا کرده و با توضیح تاریخ و فلسفه و فلسفه تاریخ آمیخته شده.

مفهوم موسیقی، گاه از جبرسرنوشت، گاه از پادزهرشادیانه زندگی، گاه از رخدادهای حیرت آور تاریخ و گاه هم همراه ساقی از “سر اختران کهن و سیر ماه نو” سخن می گوید. هراندازه کاربرد واژگان و مفاهیم موسیقایی در دیوان حافظ کم باشد یا زیاد، این مقوله بارسنگینی از فلسفه اندیشه حافظ را به خود اختصاص داده است. با این حال، اگر بخواهیم نگاه حافظ به مطرب و موسیقی را دریابیم، باید بطور استثنایی برداشت حافظ از جبر و اختیار در تاریخ و فلسفه زندگی و سرنوشت آدمی را از نظر دور نداریم، زیرا شناخت موسیقی یکی از مفاهیم عمده در مباحث حافظ شناسی است.

مطالعه جایگاه موسیقی در اندیشه شاعرانه حافظ با دیگر شاعران ایرانی متفاوت است. آنگونه که حافظ موسیقی را می بیند با آنگونه که مولانا و سعدی می بینند، تفاوت دارد. به هر روی، اینها گفتارهایی است که به فرهنگ شناسی شعر و موسیقی ایرانی مرتبطند.

دو مفهوم ساقی و مطرب در اندیشه حافظ ارتباط مستقیمی با جهان نگری وی دارد؛ پس بدون دانستن برداشت وی از تاریخ، یا سرنوشت آدمی یا فلسفه زندگی، به درستی نمی توان به تعریف دقیقی از مفهوم مطرب و می به نگاه وی نزدیک شد. من از تعریف می و جایگاه آن در شعر حافظ کم می دانم، می دانم که آنرا با جدل آمیزی های متفاوتی مانند می لاهوتی و روحانی و می انگور تفسیر کرده اند؛ اما نخوانده ام که موسیقی را از دید حافظ به موسیقی لاهوتی و ناسوتی یا چیزهای دیگر تفسیر کرده باشند.

بسیاری از ابیات حافظ هم خود همین را می گویند؛ نمونه آن را می توان در ابیات: “مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود”، یا: “مطرب از گفته حافظ غزلی نغز بخوان”، یا: “می ده که سر به گوش من آورد چنگ و گفت”، یا: “مبادا جز حساب مطرب ومی”، یا: “کاین گوش پر از زمزمه چنگ و رباب است”، یا: “ما می به بانگ چنگ نه امروز می خوریم”، یا: “قدح بگیر چوحافظ مگر به ناله چنگ”، یا: “مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما”، یا: “بزن مطرب سرودی خوش”، یا چون تخلیه اندوهی: “راهی بزن که آهی برساز آن توان زد” و یا به نمونه های دیگری از این دست می توان اشاره کرد که همه از یک موسیقی طرب انگیز زمینی حکایت می کنند .

موسیقی شناسی شعر حافظ تا کنون از زوایای متفاوتی مورد توجه قرار گرفته است؛ تعریف واژگان موسیقایی و نام سازها، یا تفسیر معانی اشعار و یا برداشت صوری – موسیقایی از “صورت و محتوای” اشعار، مانند این که اشعار حافظ حاوی موسیقی درونی و بیرونی و کناری و معنوی است، به وفور مطلب نوشته شده است. بحث های دیگرهم پیرامون اشعاری که دارای ایهامات موسیقایی هستند (مانند: “مطرب به صوت این غزلم کاسه می گرفت) به جدل مورد توجه حافظ شناسان بوده است.

تقطیع پاره های اشعار حافظ را هم با موسیقی بررسی کرده اند. درمورد مبحث انواع موسیقی های درونی و بیرونی و کناری و معنوی این نکته را بگویم، مادام که تعریفی از گوهر موسیقی در ارتباط با صوت غیرموسیقایی شعر ارائه نشود، پایه اثبات این اظهارنظرها همه بی اساس و گمراه کننده اند؛ زیرا صوتی موسیقی را موسیقی می کند که آنرا از شعر جدا می سازد و آنرا به موسیقی تبدیل می کند و این خصوصیات به هیچ روی در ماهیت شعر دیده نمی شود؛ شعر شعر است و موسیقی موسیقی، نمی توان حد و مرز صوت شناسانه این دو را به دلخواه تغیر داد؛ صوت موسیقی، تنها موسیقی را تعریف می کند، لاغیر؛ پس شعر حافظ یا هر شعر دیگر، حاوی هیچ یک از موسیقی های درونی، بیرونی، کناری و معنوی نیست (برای اگاهی بیشتر از این گفتار به کتاب موسیقی و شعر: تفاوت و طبقه بندی مراجعه شود). درهرحال، وقتی ازموسیقی حافظ سخن می گوئیم، می بایست از پیش ذهنیتی از تعریف موسیقی داشته باشیم و بدانیم که این تعریف به نسبت همان برداشتی است که حافظ هم ازهمین مقوله داشته است.

توضیحات تکمیلی

نویسنده

حسینعلی ملاح

تعداد صفحات

275

حجم (مگ)

3.7

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

کتابخانه فانوس

دیدگاهی دارید؟