توضیحات
گزیدهای از شعر، قصه و مقاله
دریچه کتابی است که اسامی برخی نامداران عرصه فرهنگ و هنر دهه های ۱۳۴۰ و ۵۰ را بر جلد بیپیرایه و دو رنگ خود دارد و مطالعه مقالات دست اولی را به خواننده نوید میدهد. اما انتشارات بابک در مقدمۀ کوتاه خود با عنوان «حرفهای ناشر» این انتظار را از وی میستاند:
“فرصتی بود تا اشتیاق عزیزان را پاسخ گوئیم اینکه دفتری از شعر، مقاله، ترجمه و قصه، یکجا و در کنار هم فراهم آید و منتشر شود «خود» زمانی طولانی میخواست تا اهل قلم را بیابیم و کارهای آماده از آنها بخواهیم. دیدیم ممکن است فرصت اندک «از دست برود» مجموعه حاضر را آنچنان که می بینید «پیرایش دادیم» چرا که همه آنها، قبل از این، در دفتری دیگر و با نامی دیگر به همت دوستی انتشار یافته بود. امید که بپذیرید.”
آنچه از این مقدمه برمیآید فرصتطلبی ناشر برای انتشار جُنگ است که گویا در آن دوران رونق داشته و گردانندگان این موسسه که انتشار هفت دفتر از جُنگ خواندنی و مهم ویژۀ سینما و تئاتر(به کوشش بهمن مقصودلو) را در کارنامه دارند، نخواستهاند بیش از این از قافله عقب بمانند. چنین اقدامی در نگاه امروزین خودزنی به شمار میآید و علت نگارش آن معلوم نیست.
مقدمه بعدی که ظاهرا به گردآورنده- که نامش در هیچ کجای جنگ ذکر نشده- تعلق دارد بر ابهامهای پیرامون شکلگیری این کتاب میافزاید. در بند اول مقدمه نام فردی که در پا گرفتن این دفتر بیش از همه سهم داشته، حذف شده است. میگویم حذف شده، چون اختلاف میان نوع کلمات به کار برده شده در حروفچینی نشان میدهد که این اقدام بعد از چاپ صورت گرفته و به این فرد با واژههای «یکی از دوستان» اشاره شده است.
بند دوم به گلایه اختصاص دارد و محتوی آن نشان میدهد که بر خلاف گفته ناشر، همۀ مطالب نمیتواند به تمامی بازچاپ باشد. چون نویسندگان با توقعهای خود گردآورنده را آزار دادهاند و ایشان مجبور به حذف ۷۰ صفحه از انتهای کتاب پس از حروف چینی و صفحهبندی شده است.
بند سوم نیز گلایه از حروفچین و ناشر است به خاطر غلطهای گریزناپذیر چاپی و بند آخر سلب مسئولیت در بارۀ انتشار دفتر بعدی ” دیدار بعدی ما بیش از همه منوط به خوش قولی بروبچههای دست اندکار خواهد داشت برای دادن شعر و مطلب” که هرگز محقق نشده است.
قسمت اول جُنگ به شعر اختصاص دارد. گفتنی است که کتاب فاقد فهرست مطالب و گاه مطالب فاقد نام نویسنده یا مترجم است. این نقص در اولین مطلب خود را نشان میدهد. اولین نوشته با عنوان «بدانیم که» در واقع مقدمهای مفید بدون نام نویسنده است در چهار صفحه در بارۀ بنگال و بنگلادش برای اشعاری از جاسم الدین(شاگرد نذرالاسلام- شاعری شورشی و پیروی راه تاگور که جز به وحدت هندوها و مسلمانان نمیاندیشید)، سعیدعلی احسان(رئیس پیشین موسسۀ مطالعات بنگالی دانشگاه چیتاگونگ)، شمش الحق، علاءالدین آزاد، انتیسود جامان، عبدالغنی هزاری، شمس الرحمان و اسد چودوری که همه شاعران مسلمان بنگلاش هستند. در پانویس انتهایی هشت شعری که در ادامه آمده، به منبع تهیه گزارش و اشعار و اینکه قسمتهای کوتاهی از آنها قبلا با ترجمه جهانگیر افکاری در روزنامه کیهان به چاپ رسیده اشاره شده است. اما نامی از مترجم باقیمانده اشعار در میان نیست.
نیمه دیگر این بخش به «شعر روس» اختصاص دارد با ترجمۀ رایا نوزادیان و محمدرضا فشاهی شامل اشعاری از الکساندر بلوک، ولادیمیر مایاکوفسکی، بوریس پاسترناک، یوگنی یفتوشنکو. در انتهای نیز شعر «وصیتنامۀ من» اثر تاراس شفچنکو با ترجمه کاظم شجاعی آمده است.
بخش دوم به مقاله اختصاص داده شده و شامل این عناوین است: آمریکا دیگری که در کار شکفتگی است، روژه گارودی ترجمۀ پاد؛ شعر محکوم، شعر مغلوب، محمدرضا فشاهی؛ ادبیات تشریفاتی در جامعۀ بوروکراسی، علی ماتک، شاعر از کوچه برمی خیزد، کاظم سادات اشکوری، شعر یک وظیفه است(فاقد نام نویسنده)؛ نمادهای جهانی در ادبیات، بهرام مقدادی؛ اهمیت اندیشه «وجدان امکان پذیر» در ارتباطات، لوسین گلدمن(فاقد نام مترجم)؛ ستم ورزی و ستم پذیری، جمشید مهرپویا؛ برخورد نظامها: نظام قدیم و نظام جدید آموزش و پرورش، عیسی مهدی زاده؛ آیا خطاطی هنر است؟، علی حصوری.
فصل بعدی که با عنوان «شناخت اندیشه» متمایز شده اختصاص دارد به آشنایی با زندگی و ترجمه اشعاری از فدریکو گارسیا لورکا به ترجمۀ کامران فانی و در ادامه گفتوشنید جواد مجابی با جلال آلاحمد آمده است.
در ادامۀ بخشی نیز به سینما اختصاص داده شده که در اولین مطلب آن محمود آذریار نگاه انداخته است به یکی از فیلمهای کوتاه لکوسلاو مارشالک فیلمساز لهستانی در ششمین فستیوال بینالمللی فیلم های کودکان و نوجوانات تهران و سپس فیلمداستان «عروسک و چترنجات» نوشته منوچهر لمعه آمده است.
بخش بعدی با عنوان «شعر امروز ایران-دفتر اول» با دو شعر از اسماعیل خویی آغاز و اشعاری از جواد مجابی، اسماعیل شاهرودی، کاظم سادات اشکوری(م. سرشک)، سیاوش کرایی،رضا مقصدی، رضا علوی، فرهنگ رزاقی را دربرمی گیرد.
بخش بعدی شامل سه قصه است: «چشم» نوشتۀ مجید دانش آراسته، «از نصحیت بیدار شدم» نوشتۀ احمد فتوحی و «با کبوترها بودیم» نوشتۀ احمدرضا دریایی که عمدۀ شهرت خود را سالها بعد در زمینه روزنامهنگاری و انتشار هفته نامۀ «هدف» به دست آورد. دریایی در زمان جنگ ایران و عراق، به دلیل انتشار تصویری جنجالبرانگیز در ویژهنامهٔ روزنامهٔ اطلاعات، مجبور به کنارهگیری از تحریریهٔ این روزنامه شد و اگر پیگیری و حمایت سیدمحمود دعائی نبود به چنگ اسدالله لاجوردی افتاده و سرنوشتی دیگر مییافت.
نکتۀ حیرتآور این کتاب انتشار دفتر دومِ «شعر امروز ایران» در همین کتاب با فاصله ای ۲۲ صفحه است که با شعرهای از اصلان اصلانیان، صالح وحدت، عباس آقابابایی، ح.ب. بهرام و محمدعلی سپانلو آغاز و به نوشتههای و طرحهایی از پرویز شاپور و گیتی نوین میانجامد و کتاب با شعری از ایرج خالصی –که از نوع حرف و نداشتن شماره صفحه پیداست در آخرین دقایق به کتاب افزوده شده- به آخر میرسد.
کتاب «دریچه» با وجود شتابزدگی در فراهم کردن مطالب و اشتباه در صفحهبندی که سبب شده نیمی از صفحات ۸۲ و ۹۵ خالی بماند، سندی است از یک دورۀ فرهنگی سپری شده و هنوز بسیاری از نوشتهها و ترجمههای آن خواندنی و قابل مراجعه است.
«دریچه» جُنگی است در ۲۴۲ صفحه به قطع وزیری و از آخرین جنگهای پیش از انقلاب ۱۳۵۷ به شمار میرود که جلد دوم آن هرگز منتشر نشد.
این کتاب را می توانید در سایت باشگاه ادبیات رایگان دانلود کنید.
دیدگاهی دارید؟