24

 

دیوان رباعیات اوحدالدین کرمانی


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

استاد باستانی پاریزی در مقدمه ی استادانه و مثل همیشه شکرینش بر کتاب شاعر همشهری خویش چنین می نویسد:اوحد، درِ دل می‌زنی، آخر دل کو ؟عمری است که راه می‌روی، منزل کو ؟ صد لاف زنی ز خلوتِ خلوتیانهفتاد و دو چلّه داشتی، حاصل کو . . . ؟ ده سال پیش، وقتی خبر شدم که آخرین منزل اوحد الدین کرمانی، نزدیکیهای قطب شمال و شهر دانشگاهی اوپسالا شده است، و یکی از شرق شناسان نامی سوئد   ، در گیرودار چاپ خلاصه‌ای از رباعیات اوحد الدین است با خود گفتم:

به راستی اگر اوحد الدین کرمانی، هشتصد سال پیش تصور می‌کرد که روزی، رباعی او-یا به قول رشتی‌ها «چاردانه» او-باب بسفر را در می‌نوردد و از دانوب طی طریق می‌کند و به چکوسلواکی می‌رسد و پس از اطراق سالیانی در براتیسلاوا متوجه قطب شمال می‌شود   و از تنگه اسکاژراک می‌گذرد و دریای بالتیک را پشت سر می‌گذارد، و روزی از چاپخانه دانشگاه پانصد ساله اوپسالای سوئد سر درمی‌آورد، آن وقت متوجه می‌شد که چه تعهدی در مقابل نسل هشت قرن بعد از خود به عهده داشته و از آن غافل بوده، و در واقع آن‌قدر که لازم بوده، از لوح سبز، بهره‌برداری یا نخواسته و یا نتوانسته بکند، وگرنه وقتی خلق توجهی به کسی داشتند، احساس مسئولیت در آن فرد بیشتر باید بشود.

شاید هم اوحد الدین به چشم دل می‌دید-همان‌طور که «ماه را در طشت آب می‌دید»  -که روزی در سرزمینهای یخ‌زده ولی تابناک اسکاندیناوی جوانان گیسو شلال آن ولایت، رباعی «چشم دل» و «چشم صورت» او را به چشم خریداری خواهند نگریست و با دف و نی آن را نه در خانقاه رکن الدین سجاسی، بل در سالنهای کتابخانه اوپسالا، خواهند خواند که:زان می‌نگرم به چشم سر در صورت زیرا که ز معنی است اثر در صورت این عالم صورت است و ما در صوریممعنی نتوان دید، مگر در صورت

توضیحات تکمیلی

نویسنده

اوحدالدین کرمانی

مترجم

بکوشش : احمد ابومحبوب با مقدمه : دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی

تعداد صفحات

431

حجم (مگ)

10.2

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

کتابخانه فانوس

دیدگاهی دارید؟