توضیحات
در بخش مقدمه نویسنده آمده است:
«نقد ادبی در ایران پایهای ندارد؛ آنچه که شده است نامرتب، از روی هوس و گهگاه بود و آنهایی که هم به این کار دست زدهاند، از شائبه غرضها و اعمال نظرها به دور نبودهاند….
در مقالاتی که میآید و ضمن آن کارهای دشتی مورد بحث و ارزیابی و انتقاد قرار میگیرد، هیچ چیز مأخذ و معیار نیست، مگر آنچه که همه منتقدان مؤمن دنیا در کارشان مأخذ و معیار قرار دادهاند: بینظری و بیریایی و دقت و کنجکاوی و بررسی و مقایسه.
علی دشتی در حدود بیست و چند تائی داستان کوتاه نوشته است و در همه این بیست و چند داستان، یک مرد قالبی و یک زن قالبی هستند که سرموئی با زن ها و مردهای داستان های دیگر فرق ندارند.»
دیدگاهی دارید؟