توضیحات
به انضمام شرح و ترجمه کلمات قصار وی منسوب به عین القضات همدانی ؛ با اصل و ترجمه کتاب الفتوحات فی مزح الاشارات الهمدانیه
باباطاهر معروف به باباطاهر عریان، عارف، شاعر فارسی تبار و دوبیتی سرای اواخر سده چهارم و اواسط سده پنجم هجری (سده ۱۱م) ایران و معاصر طغرل بیک سلجوقی بوده است. بابا لقبی بوده که به پیروان وارسته میدادهاند و عریان به دلیل بریدن وی از تعلقات دنیوی بوده است. در میان مردم لر لقب بابا به پیران و مرشدان اهل حق نسبت داده میشود.
باباطاهر در شعرهای خود از کلمات و اصطلاحات لری استفاده کرده و مردم لرستان این را دلیلی بر لر بودن وی میدانند. مردم لر به پیران و مرشدان اهل حق لفظ بابا را نسبت میدهند و این دلیل دیگری است که باباطاهر از اهالی لرستان بوده است. باباطاهر را در گویش لری بّاوطاهِر تلفظ میکنند.
مو آن رندم که نامم بی قلندر
نه خون دیرم نه مون دیرم نه لنگر
چو روز آیه بگردم گرد گیتی
چو شو گرده به خشتی وانهم سر
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده وینه دل کنه یاد
بسازم خنجری نیشش ز پولاد
زنم بر دیده تا دل گرده آزاد
خداوندا که بوشم با که بوشم
مژه پر اشک خونین تا که بوشم
همم کز در برانن سو ته آیم
تو کم از در برانی واکه بوشم
هزارت دل بغارت برده ویشه
هزارانت جگر خون کرده ویشه
هزاران داغ ویش از ویشم اشمر
هنی نشمرده از اشمرده ویشه
دیدگاهی دارید؟