0

 

شنیدم جُغدی مرا صدا زد


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

سخن ناشر:
کتابی که در دست دارید از سری کتابهایی است که اخیرا مبادرت به ترجمه و چاپ آن کرده ایم و بیشتر روی مسائل اجتماعی و بحرانهای فردی که جامعه امروز بیشتر مسبب آن است، دور می زند. کتاب دوم از این مجموعه را فرار نام نهاده ایم که در آن نویسنده در عین حال که با استادی خاص توانسته فقر اجتماعی و اقتصادی در آمریکای لاتین را تشریح کند، موضوع اصلی متن “علم در خدمت پلیدی” را به زیبایی پرورانده است.

گزیده ای از متن کتاب:
دکتر به اسقف گفت: متوجه شدید عالیجناب! کشیش جوان شما سه سال بیشتر زنده نخواهد بود، خودش هم نمی داند. اگر ممکن است شما به او بگوئید و با او چکار خواهید کرد؟
– بله به او خواهم گفت، اما هنوز نه، اگر حالا بگویم، سعی بیشتری خواهد کرد. چقدر وقت برای زندگی فعال دارد؟
– اگر شانس بیاورد کمی کمتر از دو سال!
– پس وقتش برای آموختن کم است. راه انتخاب ندارم، او را به سخت ترین بخش مذهبی ام می فرستم. به عنوان کشیش محلی او را کینگ کام، به بخش دهکده سرخپوستها می فرستم.
– پس امیدوارم برایش دعا کنید عالیجناب!
اما اسقف با لحن آرامی جواب داد که اگر دوباره جوان می شد آرزو داشت خودش بجای طلبه جوانش به دهکده سرخپوست ها برود…

این کتاب را می توانید در سایت باشگاه ادبیات رایگان دانلود کنید.

توضیحات تکمیلی

نویسنده

مارگرت کریون

مترجم

امیر امیری

تعداد صفحات

167

حجم (مگ)

16.4

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

مؤلف: مارگریت کاراوان
ناشر: خاتون
مترجم: امیر امیری
زبان: فارسی
رده‌بندی دیویی: 823
سال چاپ: 1361
نوبت چاپ: 1
تعداد صفحات: 165

دیدگاهی دارید؟