توضیحات
ماسه و کف: کتاب اندرزها و حکمتها
جبران خلیل جبران بسا که از نظر تفکر با بسیاری از بزرگان اندیشه هم رای و هم سخن باشد، اما شیوه طرح و شیوایی بیان او اسلوبی متمایز به دست می دهد که نکهت و تأثیر آن یگانه و مختص اوست.
قسمت هایی از کتاب:
این کتاب کوچک بزگرتر از نامش نیست. مشتی ماسه و کف است.
در میان هر مرد و زنی اندکی ماسه و کمی کف است.
برخی آشکارش می کنند و بعضی شرم دارند.
پس مرا ببخشید زیرا شرم نمی کنم.
آنان در بیداری میگویند:
تو و جهانی که در آن به سر میبری چیزی جز دانههای ماسه بر ساحلی لایتناهی در دریای بیکران هستی نخواهی بود.
در رویایم به آنان گفتم:
من دریای لایتناهیم و تمام جهان چیزی جز دانههای شن بر ساحل من نیست.
چون خداوند مرا به صورت ریگی در این دریاچهی شگفت انداخت؛ آرامش آن را بر هم زدم و بر سطح آن دایرههای بیشماری پدید آوردم اما چون به ژرفایش فرو رفتم؛ مانند او آرام گرفتم و سکوت به من آموخت چگونه در تاریکی شب سرازیر شوم.
دیدگاهی دارید؟