0

 

مردی که هرگز نبود


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

مردی که هرگز نبود

از متن کتاب:
در اولین ایستگاه راه آهن مرز فعلی هند و پاکستان که آن موقع مرزی وجود نداشت و امروز نام آن ایستگاه را درست به خاطر ندارم، سوار قطار مسافری شدم. این قطار به سوی “کویته” نزدیکترین شهر مرز ایران می رفت. واگنهای قطار تماما کهنه و فرسوده بود. جز این انتظار دیگری هم نمی رفت؛ زیرا کابوس وحشتناک جنگ در همه جا به چشم می خورد. همه جا را فرسوده کرده بود و گرد کهنگی بر همه جا پاشیده بود.
وقتی من روی نیمکت چوبی جا گرفتم، خود را با زن و مردی خارجی که روی نیمکت روبرو نشسته بودند همسفر دیدم. مرد یک کشیش بود و لباس ساده ای به تن داشت. او قدی بلند و صورتی کشیده داشت اما زن نسبتا جوان به نظر می رسید. او عینک سفید دسته شاخی به چشم زده بود. در آن نیمه شب هر دو سرگرم مطالعه بودند…

توضیحات تکمیلی

نویسنده

امیر عشیری

تعداد صفحات

437

حجم (مگ)

7

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

کتابخانه فانوس

دیدگاهی دارید؟