0

 

مظهر الآثار (نسخه خطی)


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

مظهر الآثار(محمدهاشم بن محمد مؤمن شاه جهانگیر هاشمی)

شماره بازیابی: ۹۱۷۳
شماره مدرک کتابخانه مجلس: IR10-41816
زبان اثر: فارسی
سر شناسه: ه‍اش‍م‍ی‌، ش‍اه‌ ج‍ه‍ان‍گ‍ی‍ر، – ۹۴۶ق‌.
عنوان و نام پدیدآور: مظهر الآثار/ محمدهاشم بن محمد مؤمن شاه جهانگیر هاشمی
تاریخ کتابت: ، سده ۱۱ هـ.
قطع: ‮؛ یک، ‭۱۰۳‬، دو برگ، اندازه متن: ‭۱۲/۵‬*‭۶/۹‬، ‭۱۱‬ سطر، اندازه جلد: ‭۱۲/۴‬*‭۲۰/۲‬‬.
یادداشتهای کلی: پایان یافته در ۹۰۹ ق در تته پس از ۲ سال چنان که در خاتمه کتاب چنین سروده است:
هاشمی این نظم که انگیختی / شور دگر در سخن آمیختی
تازه شد از نظم تو جان سخن / کان نمک شد ز تو جان سخن
شکر که این نظم بدایع نظام / گشت به توفیق الهی تمام
در بلد تته حریم شمال / حرسها الله عن الاختلال
نهصد و نه بود که این فیض پاک / نقش بقا یافت برین لوح خاک
نامه خاصی است مبرا ز عیب / صفحه او مظهر آثار غیب
لاجرم این نامه قدسی نظام / شد ز قضا مظهر آثار نام
شعر مخوان جوهر حال است این / وحی سماوات خیال است این
این رقم تازه که بعد از دو سال / ختم سخن یافت به پیران حال (ص۲۰۰- ۲۰۱)
تقدیم شده به شاه حسن:
باد مبارک به سپهدار عهد / آن که سبق برد ز اقران به جهد
شاه حسن خسرو شیرین سخن / انبته الله نباتاً حسن …
شکر که در کوکبه عهد تو / یافت بنا این رقم از جهد تو
آن چه رقم زد قلم سحر سنج / گنج نخستین بود از پنج گنج (ص۵۵- ۵۶)
وی در ص ۴۲ از شیخ محمد لاهیجی یاد کرده و خود را از مریدان او دانسته است:
هاشمی از خل اسیران اوست / خاک ره ساده ضمیران اوست
«سرخط دیوان الهی است این / سر ورق دفتر شاهی است این»
انجام:موجود: «تا بتوان هزل مکن با کسی / خاصه به هر پیر و یا ناکسی»
«هزل که آشوب زبان بازی است / آلت صد فتنه و جان بازی است»
تزئینات متن:متن زرافشان، عناوین به لاجورد درون کتیبه‌های ساده زرین.
تزئینات نسخه:صفحه اول سرلوح مذهب و مرصع نفیس شرفه‌دار با پیشانی نفیس و چهار کتیبه قلمدانی کوچک با زمینه مشکی، درون همه آنها منقش و مزین با زمینه زر و لاجورد.
صفحات مجدول به زر و شنگرف و لاجورد و زنگار و مشکی و سفیداب.
رکابه نویسی:دارد.
نوع کاغذ:نخودی آهار مهره، متن و حاشیه، حاشیه صفحات نیلی.
ویزگی های درون جلد:چندین شاخه گل نرگس.
تزئینات جلد:روغنی، بیرون مرغش با نقوش گل و بوته آسیب دیده، قطر: ۸/۱٫
در صفحات ۶۵ و ۱۲۶ ظاهراً برای رسم کردن مینیاتور بخشی از صفحه را سفید گذاشته‌اند.
در ابتدای نسخه قیمت کتاب را ۱۵۰۰۰ ریال نوشته‌اند.
یک برگ از آغاز و دو برگ از پایان نسخه سفید و نانوشته است.
۳صحاف نسخه، کلمه رکابه را از حاشیه قبلی برگ‌ها جدا کرده و وسط ستون زرین بین مصراع‌ها در متن چسبانده است.
نک: منزوی، ج۴، ص ۳۲۱۵- ۳۲۱۶؛ مشترک پاکستان، ج۷، ص ۶۶۸- ۶۶۹؛ دنا، ج۹، ص ۷۶۰؛ در فهرست ابراهیم دهگان اراک، ج۱، ص ۱۶۸ وی با هاشمی دهلوی (۱۰۷۳- ۱۱۵۰ق) اشتباه شده است.
شرح کمالات نظامی کنم / پیروی خسرو و جامی کنم (ص۴۵)
خواستم از روح نظامی مدد / وز نفس خسرو و جامی مدد (ص۵۳)
باده معنی ز نظامی طلب / چاشنی از هسرو و جامی طلب (ص۶۵)
عناوین کتاب چنین است:
– در شکر تسمیه که مفتاح ابواب معانی و فاتح اسباب دو جهان است.
– مناجات اول: در استغفار تقصیر و خطا به درگاه حضرت واهب العطایا جل جلاله و عم نواله.
– مناجات دوم: در ایضاح آن که جمیع موجودات به یک وحدت قایمند و حجت آفتاب ذات او سایه اسماء و صفات ذات اوست اعلی شأنه.
– مناجات سیوم: در استفاضه انوار سرچشمه عین الیقین و چشم داشتن پرتو جمال جهان آفرین ما اعلی شأنه و برهانه.
– مناجات چهارم: در توفیق انتظام این صحیفه معانی آیات به درگاه بی‌نیاز حضرت قاضی الحاجات عز اسمه.
– نعت اول: در تقدیم نور حضرت سد کاینات علیه افضل الصلوات و اکمل التحیات بر جمیع حقایق ممکنات.
– نعت دوم: در صفت معراج نبی علیه السلام و وصول به معاد که فنای عبد است در بقای معبود و اتصال نقطه آخرین قوس معارج بر نقطه قوس مدارج.
– نعت سیم: در التماس آثار عنایت نبوی و اقتباس انوار هدایت مصطفی است صلی الله علیه و آله و سلم.
– نعت چهارم: در علو قدر و منزلت آن حضرت و استدعای آستان بوسی روضه مقدسه وی علیه السلام.
– نعت پنجم: در وقار بزرگی آن حضرت علیه التحیه و الثناء که منبع حلم و حیا و مجمع صدق و صفاست.
– در منقبت قطب دایره حقایق ازلی حضرت شاه نورالدین نعمت الله ولی قدس سره (ص ۳۸)
– در ذکر خیر مفتاح اسرار الهی و مصباح انوار سفیدی و سیاهی حضرت ارشاد پناهی شیخ محمد لاهجی قدس الله سره (ص ۴۲)
– دیباچه سخن در تحریر اوصاف اکابر قلم رو بلاغت که ناظمان این طرز عالی سوادند مزین به مدح والی عهد خلد الله ملکه که به شکرستان سخن پرورده باد.
– در تعریف جواهر سخن که زبان حال بر لطافتش دلیل ساطع و حجت ناطق است و کلام سبحانی که در کسوت سخن ورود یافته بر فضیلتش نص قاطع و برهان صادق.
– در جوهریان ارباب سخن که قوم لطیف و طایفه مستغنی‌اند التعریفند (کذا؛ مستغنی التعریفند) و سخن جنسی است بلند پایه و بحری است پر از گوهر گرانمایه.
– در انتظام کلام نظم که از صور حروف اصلیه ذات بر لوح السنه و متکلمان عالم صفات ظاهر و فایض می‌گردد.
– در تحریر نقش پر زمزمه مقامات پرده دل که از آهنگ نغمات شعبده‌انگیز صوت عرفان از قانون فطرتش بی‌زخمه قول مرشد بلند آوازه نمی‌آید.
– روضه اول: در صفای رویت مرشد صافی صفات و رمیدن مرید صادق از قید شب هجرت به صبح نجات.
– روضه دویم: در طلوع صبح طلعت پیر آفتاب ضمیر و روشنایی یافتن مرید صادق از ظلمت هوا به نور تربیت پیر صادق.
– روضه سیم: در تأثیر تربیت پیر رهنما و آگاه شدن مرید صادق از حال امروز بر حقیقت فردای خویش.
– در انبعاث مجردات عالم شهود و اجمال و آفرینش اجسام که عبارت از سلسله مادیات عالم شهود ایجاد و آدم (ع) که مظهر اعظم است.
– حکایت بدیع‌الجمال شیشه‌گر که از وفور خوبی جهت مشاهده تفصیل جمال خویش از آینه‌های عینک حلبی مینا خانه بنا نمود و در هر یک مشاهده جمال خود نمود.
– موعظه دوم: در وفور برکات پیشه دهقانی که به حکم الدنیا مزرعه الآخره سرمایه محصول دو جهانی است دو صدق.
– حکایت آن ابوالهوسی که به شب از خلق پنهان جو می‌کاشت و به روز از سودای خام گندم طمع می‌داشت از خری.
– در بیان وحدانیات حضرت احدیت جل ذکره که طغرای شهادت اشهد ان لا اله الا الله است و هر حرف ان محمداً رسول الله بر وحدانیتش یک گواه.
– قطر باران نیسانی که از ترکیب ابر ظلمانی مصفا و بسیط گشته است به مقتضای ثبات اصلی مستغرق محیط می‌گردد عز قدرته.
– موعظه چهارم: در ذکر اقامت نماز پنجگانه که اثنیت عبد را رافع است.
– حکایت متوجه جمال از پی حضرت شاه نورالدین نعمت الله ولی قدس الله سره که دایم رو به قبله نشستی و چون به صحبت تیمور پشت بر قبله نمود.
– موعظه پنجم: در صفت قدر و بزرگی ماه مبارک رمضان که مفتاح درجات جنان و قفل درگاه نیران است.
– در روزه داشتن زلال بخش حوض کوثر سلام الله علیه که به فحوای کریمه و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیراً قوت خود را احسان نمود.
– موعظه ششم: در بیان ادای زکات که سرمایه برکات مدارج دنیوی و پیرانه درجات معارج اخروی است.
– حکایت صاحب خیری که از فیض کیمیای بلند عیار توفیق مهر تعلق از مخزن درم برداشت و به بذل درم سکه نام خود را بر لوح کرم بنگاشت.
– موعظه هفتم: در تحریر قانون راه حجاز که آهنگ پا کوفتن برهنه پایان دایره وجد عرفان و زخمه کارگر خار مغیلان اوست و انگیز سماع رقاصان ذرات عالم جان در اصول جنبش ریگ روان اوست.
– حکایت شیخ فضیل عیاض قدس سره که از سلوک حج به مقامی رسید که گر در حال وجد بر دریا گذشتی قدمش برنگشتی و رسیدن اعرابی به وی.
– موعظه هشتم: در ترک صحبت ناجنس که مصباح اسباب خمول و تحریر است و در فواید خلوت و عزلت که مفتاح ابواب وصول و توحید [است].
– حکایت حضرت عیسی (ع) که هرگز به ناجنسان نیامیخته است. و با همه روح‌بخشی از ابلهان که زنده صوری و مرده معنوی برانگیخته است.
– موعظه نهم: در ایما و اشارت به اسرار خاموشی که به حکم من صمت برقع نجات و فلاح و رده عافیت و صلاح است.
– حکایت حسین منصور حلاج رحمت الله علیه که یک دم از اسرار عضق بر وی ظاهر کردند و او به حکم افشای سر الربوبیه کفر محرم آن دم نیامد.
– موعظه دهم: در تنبیه آنانی که از شراب نخوت سر به گریبان هستی فرو برده‌اند و در صبح آگاهی از خواب غفلت در شبستان مشتی فرو مرده‌اند.
– حکایت آن شب زنده‌داری که از بخت بیدار واقعه روز قیامت دید.
– موعظه سیزدهم: در تعدیل ارکان عدالت و وصف سلاطین عادل که به فحوای السلطان ظل الله فی الارض ملاذ خلایقند و به طراز کسوت آن لایق.
– حکایت عدالت خسرو غازی قدس سره و معمور شدن ممالک هرات به یمن معدلت وی و ترویج حال سادات.
– موعظه چهاردهم: در توحید اوضاع اصحاب که مهندسان قلم رو سیاق و آداب و مستوفیان ابواب المآل عالم اسبابند.
– حکایت آن واعظی که اهل ظلم را دعای خیر می‌کرد و چون سبب می‌پرسیدند می‌گفت که ایشان مرا از جمیع اسباب دنیوی که آلت حرمان درجات اخروی است [محروم کرده‌اند].
– موعظه پانزدهم: در وصیت آن که صبح پیری از بیاض انوار مطلع غیب دمیده و آفتاب عافیت افروز جوانی بر سر دیوان مقطع رسیده.
– حکایت پیر سیصد ساله رحمه الله علیه که در عهد شباب از حق عمر دراز خواست و چون ضعف پیری شد دریافت که علاج مرگ بوده.
– موعظه شانزدهم: در غنیمت شمردن آب و تاب نوروز جوانی که سرمایه فضل و اقبال و کامرانی و پیرایه اصل ایام زندگانی است.
– حکایت ابن عطا قدس سره که شیطان را دید که دامی دارد که هرگز چنان دامی ندیده بود و کردن وی از شیطان سؤال قبض و بسط آن دام.
– موعظه هفدهم: در تحریر خط و خال نیکوان که نقش دلپذیر نگارستان قلم رو صنع و کمال و آیینه معنی نمای صورتخانه عالم حس و جمالند.
– حسد بردن برادران بر یوسف نبی (ع) و به حیله او را دور ساختن و به حکم من حفر بئراً لاخیه وقع فیه او را در چاه انداختن.
– موعظه هژدهم: در شرح جاذبه عشق که رگ‌های جان عاشقان را به حبل المتین تعلق پیوسته است و گرفتاران عالم دل را از قید سودایش بسته.
– موعظه بیستم: در تنبیه و تعلیم نورسیده که هنوز موسم تازه بهار نرسیده و سبز خط غبار از صفحه لوح عذارش ندمیده.
– حکایت آن درویش توانگر دل که در مقام تسلیم و رضا مراد خود را در اراده حق عزوجل فانی ساخته بود و غبار خاطر به کلی پرداخته.
– خاتمه این نامه شکسته خامه به محک قبول کیمیا طبعان رایج باد که دیده‌وران شناخته جوهر نظم صاف و معیار معانی عالم انصافند.
آغاز، آغازه، انجام، انجامه: آغاز:«بسم الله الرحمن الرحیم / فاتحه آرای کلام قدیم»
یادداشتهای مربوط به مشخصات ظاهری اثر: نوع خط:نستعلیق خوش.
یادداشتهای مربوط به نسخه موجود: ۱بعضی از صفحات نسخه جا به جا است مثلاً ص ۲۰۲- ۲۰۴ می‌باید پیش از صفحه ۱۹۸ قرار بگیرد.
مشخصات اثر:
یادداشتهای تملک:
شکل و سجع مهر:
متن یادداشت:
نسخه از جعفر سلطان القرایی در آذر ۱۳۴۸ش خریداری شده است.
در ابتدا و انتهای نسخه تملک علی محمد آزرمی در اول اسفند ۱۳۲۴ ش با توضیحاتی از او در معرفی کتاب و مؤلف آمده، وی نسخه را به پسرش بخشیده بوده است.
دارای مهر کتابخانه جعفر سلطان القرایی.
یادداشت عملیات: برگ آخر کتاب ص ۲۰۱ است که صفحه بعدی آن افتاده و در نتیجه فقط دو بیت از پایان کتاب افتادگی دارد. نسخه در ۳ جا هم از وسط افتادگی دارد (پس از ص ۹۵ و ۱۵۷ و ۱۹۵).
یادداشتهای مربوط به نمایه ها، چکیده ها و منابع اثر: ماخذ فهرست: جلد ۲/ ۲۹، صفحه ۸۳۱- ۸۳۵٫
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده: مثنوی‌ای عرفانی که به پیروی از مخرن‌الاسرار نظامی و مطلع‌ انوار امیر خسرو دهلوی و تحفه الاحرار جامی سروده شده است:
موضوع (اسم عام یا عبارت اسمی عام): ادبیات
تاریخ: ۲۰۱۵۱۰۰۷
محل و شماره بازیابی: ۱۸۵۴۱۳

توضیحات تکمیلی

تعداد صفحات

107

حجم (مگ)

19

نوع فایل

اسکن شده

دیدگاهی دارید؟