توضیحات
یکی از این آثار کمتر خوانده شده ساعدی فیلمنامه “مولوس کورپوس” است که در سال ۱۳۶۱ در پاریس و به همراه داریوش مهرجویی نوشت؛ فیلمنامهای که هیچگاه به فیلم تبدیل نشد، اما در کنار “عزاداران بیل”، ” ترس و لرز” و همچنین “لالبازیها” از بهترین کارهای اوست.
“مولوس کورپوس” همان خصوصیات سبکی آثار موفق ساعدی را در خود دارد و شاید بتوان گفت چکیدهای از آثارخوب و مهم ساعدی است. او از زبان ساده در فضا سازی و توصیف موقعیتهای پیچیده و فرا واقعی کمال استفاده را می برد و فضاسازی داستانهایش را به یکی از ماندگارترین نمونههای ادبیات داستانی تبدیل میکند.
همین عنصر فراواقعی داستانهای اوست که منتقدین را را به بیان شباهت سبکی ساعدی با گابریل گارسیا مارکز وا میدارد، اما عنصر فرا واقعی در آثار ساعدی به خصوص “مولوس کورپوس” در جریان موقعیت و فضایی کاملا واقعی و رئال اتفاق میافتد، بر خلاف مارکز که در “صد سال تنهایی” شهری را با روابط و موقعیتهای پیچیده باز سازی میکند.
از منظر سبکی این اثر ساعدی را میتوان رأس مثلث “عزاداران بیل” و “ترس و لرز” دانست که در هر دو آنها عنصر فراواقعی در بستری از عقاید و رسوم مردمی که زندگی روزمرهشان با جادو تنیده شده اتفاق میافتد، اما در این اثر آن اتفاق فراواقعی در پیش زمینه شهری کاملا مدرن با مردمی امروزی اتفاق می افتد و این تفاوت “مولوس کورپوس” با دو کتاب دیگر “ساعدی” است.
دیدگاهی دارید؟