توضیحات
به نظر میرسد که بار دیگر با «مسئلهی خشونت» مواجه شدهایم و باید دربارهاش تأمل کنیم. کشتار بیسابقهی مردم در آبان سال ۱۳۹۸ که به مرگ صدها نفر و دستگیری و شکنجهی هزاران تن انجامید و با گذشت چند ماه هنوز هم قربانیان جدیدی میگیرد، موجب توجه دوباره به دیگر شیوههای مبارزهی سیاسی شده است.
کشتار آبان، سالها کوشش جریانهای فکری مرجع در ایران برای تثبیت مبارزهی خشونتپرهیز سیاسی و تبیین علت و ضرورت آن را به یکباره دچار تردید کرد. مسئله این است که آیا در برابر خشونت افسارگسیختهی دولتی و قتل مردم بیدفاع مبارزهی عاری از خشونت همچنان میتواند «حاکم» را به عقبنشینی وادار کند؟ و اگر برآیند جامعهی ایران به نتیجهی دیگری برسد، و شکل مقاومت و اعتراض به سویی دیگر بچرخد، آیا بخت پیروزی بیشتر میشود یا این که فرصتی دوباره برای تداوم استبداد فراهم خواهد شد؟
دیدگاهی دارید؟