0

 

حادثه در کامبِرلند (صوتی)


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

حادثه در کامبِرلند

جرج استارنو، سروان نیروی دریایی آمریکا، یک شب که از خیابان کامبرلند عبور می کرد، بِتی رُز وِل، یعنی خواهر نامزدش را کنار جسد یک مرد دید؛ درحالی که کُلتی نقره‌ای رنگ در دست داشت. اما بتی با دیدن او فرار کرد…

… نام مرد مقتول جک ساینستاب بود و اتفاقاً بتی قرار بود با او ازدواج کند. مردم وقتی بتی را در حین فرار دیدند، به او مشکوک شدند و او را تعقیب کردند. بتی برای از بین بردن هرگونه شکی، کُلت نقره ای را به طرفی پرتاب کرد و بعد از مدتی پلیس آن کُلت را کشف کرد. بتی تصمیم گرفت تا واشنگتن را ترک کند. او به طرف شیکاگو به راه افتاد و در همان جا دستگیر شد.
از طرف دیگر جرج استار نو، بعد از این ماجرا، نزد نامزد خود (سوزان رز ول) رفت و در باغستان ریوا با او گرم گفت‌وگو شد.

**شنوندگان گرامی، به سبب دسترسی نداشتن به قسمت یک از این کتاب شنیدنی، از شما دعوت می کنیم تا خلاصه ای از آن را در ابتدای فصل اول بشنوید.

توضیحات تکمیلی

نویسنده

شارلوت مک رابین

گوینده

میکائیل شهرستانی
ترجمه / اقتباس شنیداری
ابوالفضل پاشا
تهیه‌کننده رادیویی
مرضیه میرسلطانی

حجم (مگ)

15

مدت زمان (دقیقه)

50

دیدگاهی دارید؟