توضیحات
کتاب آه (براساس ترجمه مقتل «نفس المهموم » نوشته ی محدث قمی) قسمت ۲
پس از آن که یزید چوب به لب و دندان حسین -علیه السلام- زد و اشعار کفرآمیزی خواند، حضرت زینب (س) به پاخاست و خطبهای حیدری سرداد:
خطبهی حضرت زینب (س) در مجلس یزید این چنین بود:
«به نام خداوند بخشنده و مهربان. خداوند جهانیان را حمد و سپاس میگویم و بر پیامبر اسلام و خاندان او درود میفرستم. خداوند متعال حقیقت را نیکو بازگو فرمود، آن جا که در قرآن بیان داشت: «کار کسانی که زشتکاری و گناه انجام دادهاند، به جایی رسید که آیات خدا را دروغ شمردند و آنها را به مسخره گرفتند.»
آری؛ کلام خدا راست و عین حقیقت است. یزید! از این که زمین و آسمان را بر ما تنگ گرفتهای و ما را همانند اسیران کافر به این شهر و آن شهر کشاندهای، گمان کردی که ما نزد خدا خوار و پست شدیم و تو در پیشگاه او منزلت یافتی؟ با این تصور خام و باطل، باد به غبغب انداختهای و با نگاه غرورآمیز و نخوتبار به اطراف خود مینگری، در حالیکه شادمانی از اینکه دنیایت آباد شده و بر وفق مرادت است و مقام و منصبی را که حق ما خاندان رسول اکرم -صلّی الله علیه و آله و سلّم- است، در دست گرفتهای.
اگر چنین خیال باطلی حدر تو پیدا شده، لحظهای بیاندیش! مگر تو فراموش کردهای کلام خدا را که میفرماید: «آنان گمان نکنند که مهلت یافتن خیر و سعادتشان است؛ نه تنها به نفعشان نیست، بلکه برای آن است که بر گناهان خود بیافزایند و برای آنان عذاب ذلت آمیز ابدی در پیش است.
ای فرزندان بردگان آزادشده! آیا عدالت این است که زنان و کنیزان خود را در پشت پرده جای دهید، ولی دختران پیامبر خدا را در میان نامحرمان به اسارت بگیرید؟ زنان و کنیزان خود را پوشیده نگاه دارید، ولی خاندان رسالت را با دشمنانشان در شهرها و آبادیها بگردانید تا بادیه نشینان، خویشان و غریبهها و اراذل و اشراف آنان را ببینند؛ در حالی که کسی از مردان آنان همراهشان نیست و سرپرست و حمایت کنندهای ندارند؟
چگونه امید خیر میتوان داشت از فرزند کسی که میخواست با دهان خود جگرِ پاکان را ببلعد و گوشت و خون او از شهیدان اسلام روییده است؟ چگونه میتوان انتظار کوتاه آمدن از کسی داشت که همواره با بغض و دشمنی و کینه و عداوت به خاندان ما نگریسته است؟
یزید! این جنایات بزرگ را انجام دادهای، آنگاه نشستهای و بی آنکه خود را گناهکار بدانی یا جنایات خود را بزرگ بشماری، با خود ندا سرمیدهی که ای کاش پدران من حضور داشتند و از سر شادمانی و سرور فریاد بر میآوردند و میگفتند: «ای یزید! دست مریزاد!» این جمله جسارت آمیز را میگویی، در حالی که با چوبدستی بر دندانهای مبارک سیّد جوانان بهشتی میکوبی؛
زهی بیشرمی و بیحیایی! چگونه چنین یاوهسرایی میکنی؟
به زودی خودت به جمع آنان ملحق میگردی و در آن جایگاه، عذابی ابدی در انتظار توست که آرزو میکنی ای کاش دستم شکسته و زبانم لال میشد و هرگز چنین کارهای ناشایستی را انجام نمیدادم!»
***
کتاب صوتی آه، در دو جلد، مصیبت های واقعه جانگداز کربلا و مقتل امام حسین (ع ) را روایت می کند. در جلد دوم کتاب صوتی آه این موضوعها را در ۱۹ فصل می شنوید:
قسمت یازدهم: آغاز نبرد روز عاشورا و توبه حر
قسمت دوازدهم: نبرد روز عاشورا و شهادت یک به یک اصحاب
قسمت سیزدهم: شهادت بنی هاشم «شهادت حضرت علی اکبر(ع) و حضرت عباس (ع)»
قسمت چهاردهم: شهادت امام حسین (ع)، غارت خیمهها و تاختن اسب بر پیکرها
قسمت پانزدهم: اسیران کربلا روانه کوفه می شوند
قسمت شانزدهم: خطبه های حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) در کوفه و حرکت اسیران به سمت شام
قسمت هفدهم: قصه ی راهب و سرِ حسین (ع) ـ ورود اسیران به دمشق
قسمت هجدهم: خطبهی زینب (س) در مجلس یزید ـ خطبهی امام سجّاد (ع) در مسجد دمشق
قسمت نوزدهم: شهادت حضرت رقیه، ورود اسیران به کربلا، بازگشت اسیران به مدینه
دیدگاهی دارید؟