امیرخسرو نمی‌تواند بدهی خود را به عباس بپردازد، زیرا عباس با توطئه‌ای او را از این کار بازداشته است؛ پس ناچار می‌شود تاوان سنگینی در ازای طلب او بدهد.

امیرخسرو که مردی باخداست، در بازپرداخت بدهی عباس (که از او کینه‌ای دیرینه دارد) بازمی‌ماند. عباس او را مجبور به ترک محل زندگی آبا و اجدادیش می کند، اما با این که او پذیرای این مسئله می‌شود، عباس آرام نمی‌گیرد.
مسیر حوادث سبب می‌شود که مرداویج (پسر عباس) مدتی را در خانه امیرخسرو بگذراند. در آنجا او به رفتار ریاکارانه‌ی پدر خود پی‌می‌برد و علیه پدر عصیان می‌کند؛ اما عباس پسرش را هم مجازات می‌کند.
در پایان سرنوشت متفاوتی برای عباس رقم می‌خورد….