توضیحات
دیوانه بازی
کتاب دیوانه بازی نوشتهی کریستین بوبن اولین بار در سال ۱۹۹۵ در فرانسه منتشر شد. این کتاب در ایران هم با چندین ترجمه راهی بازار نشر شده است. کتاب حاضر ترجمهی پرویز شهدی است که در سال ۱۳۹۰ از سوی نشر چشمه راهی بازار نشر شد.
کریستین بوبن زاویه دید متفاوتی به پیرامون خود دارد. او نویسندهای باهوش است که از دل جزئیات داستانی تازه و بکر خلق میکند. بوبن به لحن شاعرانه و عاشقانهاش شهرت دارد و زمانی که کتابی از او به دست میگیریم ممکن است از همان ابتدا تصور کنیم در حال خواندن نثری لطیف و دلنشین هستیم. او در کتاب دیوانه بازی داستان خود را از زبان دخترکی روایت میکند که در سیرک متولد شده و تا زمان بزرگسالی او ادامه دارد. دخترک دلش میخواهد فرار کند.
برای او فرار از همه چیز یعنی رهایی و نشاط. در جای از کتاب میخوانیم که مادربزرگ دخترک به او میگوید تنها نشاط است که در این دنیا برای آدم باقی میماند پس هیچوقت اجازه نده کسی ان را از تو بگیرد. بوبن بااینکه خود مرد است اما به زیبایی از جزئیات رفتاری و حالات دختر صحبت میکند. نویسنده حرفهای خود را در لایههای زیرین اثرش پنهان میکند تا خواننده خود به عمق آن نفوذ کند و فحوای کلام را دریافت کند. در این داستان دخترک از احساسات خود، اولین عشقش، خانواده و کمی بعد از ازدواجش میگوید.
در طول داستان متوجه میشویم که دخترک معتقد است که فرار است که باعث رهایی او میشود. او از خانواده و حتی از خودش هم فرار میکند چون معتقد است که آدمها هرچه بیشتر همدیگر را دوست داشته باشند بیشتر باعث آزار و اذیت همدیگر میشوند.
بوبن کتاب دیوانه بازی را حادثه محور ننوشته است بلکه بیشتر سعی کرده است از احساس و طغیان روح آدمی بگوید. بوبن در این داستان میخواهد بگوید اگر انسان بپذیرد که همیشه باید یکنواخت زندگی کند و درگیر روزمرگیها شود در نهایت ناچار است به قوانین و محدودیتهای زندگی تن دهد؛ اما خوشبختی همیشه در چیزهای دمدستی زندگی نیست گاهی با شکستن چارچوبها میتوان به خواستهها رسید، شکستن حدومرزهایی که باعث منفعل شدن انسان میشود در نهایت همان تحقق آزادی واقعی اوست.
دیدگاهی دارید؟