توضیحات
مسافر بی توشه
در این داستان روانشناسانه و جذاب که خواهید شنید، قهرمان نمایش، بازماندهای از جنگ جهانی اول است که دچار فراموشی طولانی شده است و رنج بسیار میبرد. او گذشتهاش را که سرشار از تباهی اخلاقی است، بهخاطر نمیآورد (ازجمله رابطه با همسر برادرش و ضرب و جرح شدید صمیمیترین دوستش). این تباهی اخلاقی با پاکی بسیار زیادی که او اکنون از خود به نمایش میگذارد، مغایرت دارد و تناقضی بر گذشته اوست. این جوهر چیزی است که «ژان آنوی» به ما عرضه میدارد: جدالی بین آرمانگرایی و واقعگرایی مردی رمانتیک و ناامید که در جنگی ابدی با جامعهای که دشمن پاکیاش است، گرفتار آمده است.
«گاستون» مردی است که در جنگ جهانی زخمی شده و حافظهاش را از دست داده است. درمان او ۱۷ سال در تیمارستان طول کشیده و او صبورانه زندگی سختش را تحمل کرده است. دکتر «آلبر ژیبلن» کمک میکند تا گاستون پس از بهبودی، به آغوش گرم خانوادهاش بازگردد.
با بهبود حال «گاستون» از نظر روحی، «دوشس دوپون دوفور» که خدمت به این افراد را پیشه خود کرده، سعی در پیداکردن خانواده گاستون دارد. در ادامه این جستوجو پنج خانواده مدعی میشوند که گاستون فرزند آنهاست. بالاخره او وارد خانواده «مادام رنو» میشود و بلافاصله مادرش، برادرش و همه خدمتکاران او را میشناسند. گاستون بعد از جستوجو و تحقیق پی میبرد که ادعای این خانواده درست است و او فرزند آنهاست و نامش «ژاک رنو» است.
مدتی نمیگذرد که احساس میکند خشونت و سازشناپذیری مادام رنو، مادرش، رفتار همسر برادرش و خاطرات تلخ برادرش او را ناراحت و منقلب میکند. او میفهمد که در جوانی خشن و سنگدل، درست برعکس شخصیت کنونیاش، بود.
بازگویی خاطرات تلخ گذشته، دعواهای مداوم، اخلاق بد و اعمال غیرانسانی، بی بندوباریها و سنگدلی ژاک در دوران کودکی و نوجوانی در خانواده رنو، باعث میشود که اعلام کند که فرزند این خانواده نیست.
* «ژان آنوی» در ۲۳ ژوئیه ۱۹۱۰ در شهر«بوردو» فرانسه به دنیا آمد. مادرش ویلون مینواخت و پدرش با خیاطی کردن امرارمعاش میکرد. کودکی آنوی به آرامی با تحصیل در مدرسه «کلبر» گذشت.
در دوازده سالگی، نخستین اشعارش را سرود و در شانزده سالگی نخستین نمایشنامهاش را «زن روی بخاری» نوشت. در جوانی راهی پاریس، مهد تئاتر فرانسه، شد و دنیای جادویی تئاتر او را شیفته خود کرد. با مطالعه آثار بزرگان نمایشنامهنویسی دنیا، درِهای تازهای از دنیای هنر به او گشوده شد.
او در پاریس وارد دانشگاه شد و در رشته حقوق تحصیل کرد و سرانجام در سال ۱۹۳۱ با پیگیری و تلاش فراوان توانست منشی «لویی ژووه» کارگردان مشهور تئاتر فرانسه شود. از همان دوران بود که آنوی، عصیانگرانه به سبک خاص خود دست پیدا کرد؛ سبکی که کاملا با سبک ژیرودو متفاوت بود.
ژان آنوی بیش از ۳۰ نمایشنامه نوشت. با اجرای برخی از آثارش در کشورهای دیگر زود به شهرت جهانی رسید. برخی از مشهورترین آثار او عبارتاند از: «مدهآ، آنتیگون، سیاه، سرخ، دندان قروچهای، رمئو و ژانت، رقص دزدان، بکت و …».
دیدگاهی دارید؟