توضیحات
در انتظار بربرها
کوتسی در این کتاب پنجرهای دیگر به روان انسانی میگشاید و به گونهای یادآور جرج اورول، عوالم روحی یک مقام رسمی را که در یک امپراطوری خیالی مواجه با انجام وظایفی بیرحمانه است، توصیف میکند.
داستان او توصیف سرشت فریبکارانه و طمعکارانه جنگی است که علیه (بربرها) که در واقع کسی جز بومیان ساکن اطراف نیستند، جریان دارد و نشان میدهد. آوای بوف : آدمیان، آنگاه که قدرتش را داشته باشند، در رسیدن به آنچه خود بر حق و درست میدانند تا چه اندازه آماده ستم بر دیگر انسانهایند. توانایی کوتزی در وصف ژرفنگرانه نومیدی و درماندگی قهرمان داستان در مواجهه با شرایطی است که توان تغییر یا تعدیل آن را در خود نمییابد.
گاه باور میکنم، بربر، همان باربر است، بومیان ساکن و تاریخی سرزمین خویش که تا چمدان به دستها پیدا شدند، شاید برای مهمان نوازی بود که برای نخستین بار خواستند به از راه رسیدگان یاری رسانند. آنچه تا اینجا نوشتم ربطی به داستان کتاب نداشت، اما به عنوان کتاب چرا؟
شخصیت اصلی داستان یک قاضی ست، که به نوعی با خود در جنگ است، نه زن دارد و نه بچه. ایشان، روایتگر انسان در ظاهر بازنده، و در نهان پیروز است. میاندیشد: کسی به یک پیرمرد توجه نمیکند، در انتظار بربرها، روایت انتظار نهفته در درون انسان نیز هست، همان که گویند: «شاید معجزه ای رخ دهد». گمانه زدن ها و تله پاتی، داستان دختری بربر و نابینا، داستان دشمنان امپراطوری ست.
دیدگاهی دارید؟