0

 

مادربزرگ گفت می ارزید (صوتی)


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

مادربزرگ گفت می ارزید

گاهی در دوراهی انتخاب قرار می گیریم، انتخاب بین چیزهایی که خیلی دوست می داریم… تصمیم چیست؟ گاهی باید به دنبال ندای قلبمان برویم و آنچه که دلمان می گوید، گوش بدهیم… این داستان، نیز حکایت زنی است که در دوراهی تصمیم، یکی را با الهام از ندای درونش انتخاب می کند…

پارمیس در خاطراتش سیر می کند، نمی خواهد باور کند که مادر بزرگش از دنیا رفته است. مادربزرگ همیشه به او گفت: هر کاری که فکر می کنی، درست است، همان را انجام بده….

پارمیس نقاش است، او به تازگی با سینا ازدواج کرده است، اما همه دنیای او نقاشی هایش است و این موضوع باعث رنجش همسرش (سینا) شده است…

*«هولا… هولا» ٩ داستان کوتاه است که ناتاشا امیری آن را نوشته است. او از زبان کره اسبی این داستان را روایت می‌کند: «اسم مادرم «دلیله» بود. تیمورخان خیلی وقت‌ها مهمانانش را می‌آورد تا مادرم را تماشا کنند. ولی آن‌ها به من نگاه می‌کردند و با انگشت نشانم می‌دادند، پُشت نرده‌های سفید بودند که نزدیکشان شدم. یکی از گوش‌هایم را عقب بردم و دیگری را جلو آوردم. دست‌هایشان را گرفتند جلوی پوزه‌ام. بو می‌دادند، بوی عرق بدنشان که با پِهِن ما قاطی می‌شد. یک دفعه چهار نعل دور شدم. مادرم سُم به زمین کوبید که به آدم‌ها نزدیک نشوم. ولی من جفتک انداختم و باز نزدیکشان شدم. «ماسکوت»، «ویشتاسب روشنفکر»، «مادربزرگ گفت: می ارزید؟»، «بعد از صد سال مردی»، «هولا… هولا»، «موش کور»، «و دیگر بین ما نیستی»، «هفت کلام آخر اردشیر» و «سنبل الطیب» نام داستان‌های این مجموعه هستند. پیش از این از ناتاشا امیری کتاب‌های بامن به جهنم بیا و عشق روی چاکرای دوم منتشر شده که کتاب عشق روی چاکرای دوم برنده جایزه ادبی اصفهان در سال ٨٧ شده است.

توضیحات تکمیلی

نویسنده

ناتاشا امیری

عوامل

یه‌کننده رادیویی
شهلا نیساری
سردبیر رادیویی
تراب زمانی حاجی بابا

گوینده

امید زندگانی

حجم (مگ)

8

مدت زمان (دقیقه)

25

دیدگاهی دارید؟