توضیحات
کوراوغلو
تاریخ سرزمین ما، سرشار از مبارزه است؛ گاهی برای دفاع دربرابر مهاجمان و گاهی مبارزه علیه ستم و بیداد فرمانروایان داخلی….
با نگاهی اجمالی به تاریخ ایران اسلامی، ایستادگی در برابر ظلم در دورههای مختلف به چشم میخورد. این داستان نیز نمونهای تمثیلی از قیام آذربایجانیهاست؛ زمانی که ظلم حسن پاشا از حد میگذرد، مردم به رهبری کوراوغلو مقابل او میایستند….
به علت ظلمهای حسن پاشا و افزایش مالیات، کشاورزان هر روز بیشتر و بیشتر ناراضی میشوند.
حسن پاشا که منتظر مهمانی به نام «احسان پاشا» است، در تدارک هدیهای برای اوست که اسب محبوبِ یکی از اهالی توجه او را جلب میکند. حسن پاشا، پس از مواجه شدن با مقاومت پدر صاحب اسب، برای بهدست آوردن «قیراط» چشمهای «عالی» را کور میکند.
روشن، پسر عالی که خود را در ماجرای کور شدن پدر مقصر میداند، کمی بعد متوجه می شود که رفتار پدرش آگاهانه بوده و او میخواسته تا به پسرش بیاموزد که باید دربرابر زورگویی حسن پاشا بایستد؛ پس روشن کشاورزان ناراضی را که هر روز بر تعدادشان افزوده میشود، در کوهستان جمع می کند و به آنها آموزشهای نظامی میدهد تا درمقابل حسن پاشا بایستند….
این داستان در ایرانیان آذری زبان، سینه به سینه، منتقل شده است.
دیدگاهی دارید؟