توضیحات
شبانه هندی
در داستان شبانه هندی، مردی در ماجرایی کابوس وار پا به هندوستان، سرزمین عجایب، می گذارد و به دنبال کسی می گردد که نه نام مشخصی دارد و نه حتی عکسی از او در دست دارد. او می رود، ولی معلوم نیست که به دنبال اوست یا به دنبال خودش و ….
راوی به دنبال دوستش، گزاویه، به بمبئی در هندوستان آمده است. دختر جوانی به نام «ویمالاسار» در نامه ای نشانی دوستش را داده است. نام اصلی گزاویه «جاناتان پینتو» و اهل پرتغال است، اما تباری هندی دارد.
راوی به هتلی در محله فقیرنشین می آید و ویمالاسار را می بیند. او تعریف می کند که گزاویه روزهای آخر بیمار و خطرناک شده بود. او وارد گروه گواها شده، ولی ویمالاسار نمی دانست که این گروهها چه هستند و چه می کنند. سپس ویمالاسار از نامههایی می گوید که گزاویه به مَدرَس می نوشته و ….
دیدگاهی دارید؟