توضیحات
فرنگیس
رُمان فرنگیس نوشته سعید نفیسی نامه های عاشقانه ای ست از سوانح مختلف زندگی که عاشق دلباخته ای به معشوق خود نوشته، این نامه ها اکنده از شور و بی قراری ست.
از ۶۱ نامه ای که نویسنده برای معشوقه ی خود فرستاده و مجموع انها را داستان کرده میفهمیم، او معشوقه را در جایی میدیده که چنین دیوانه وار دل به سپرده و ازین سو به ان سو میرود و شیدایی میکند، اما نمیتوان فهمید که وضع معشوقه و عکس العمل او در برابر این عشق بغرنج و بی امان چه بوده. و در سراسر داستان کوچکترین کنایه ای از پیشنهاد ازدواج وپایان بخشیدن به این ناله و ندبه که قطعا برای مرد طاقت فرسا شده نیست.
.”مردم چه میدانند که من پاک دیده ام…و تو پاکیزه دامنی…..همه از دریچه ی چشمان الوده ی خویش مینگرند…همه عشق را با شهوت میامیزند…همه گمان میبرند که هر دیده ی دلباخته ای که برچهره ی نازنین دلارایی میافتد الوده به هوس است……تو ..تو ان فرشته ی بهشتی که رخساره ی جهان ارایت ..پرستشگاه روح پاک منست….تو چرا میبایست بدین قیدهای جانکاه…بدین نظامات دور از مردمی پای بست باشی……؟من و تو باید دلدادگان و دلبران دیگر را سرمشق قرار دهیم….باید به این مردم هوسران و شهوت پرست بگوییم که عشق ان نیست.. که ایشام پنداشته اند….من وتو چه باک داریم که در حق ما اندیشه ی بد کنند….من وتو باید پرده از روی این قیود بیهوده ی نظام اجتماعی برداریم….به چهانیان بگوییم که دلباخته ی یگدیگریم….و از کسی پروایی نداریم”.
دیدگاهی دارید؟