توضیحات

گمشده ها

خلاصه کتاب گمشده جواد فاضل:

قناری قشنگ من دیروز از قفس پرید. رفت! رفت که رفت. دل بی قرار مرا هم با خودش برد. من از دیروز تا امروز یک لحظه نتوانستم آرام بگیرم. نتوانستم خواب کنم. نتوانستم لب به آب و نان بزنم. قرار و طاقت من این قناری قشنگ بود که رفت و مرا بی قرار و بی طاقت گذاشت. برگ گل زود چاک میخورد ولی قلب حساس زودتر از برگ گل شکافته می شود قلب من, قلب حساس من از برگ گل نازک تر است زیرا در شیره جان من پرورش می گیرد و از عواطف سرشار من آب میخورد. پس حق دارد که زود بشکنه. حق دارد که