توضیحات
موسم اشتیاق
دانیل استیل در موسم اشتیاق نشان داده است که شهرت و نام آوری برای هیچکس ابدی نیست و به قول معروف هر کسی چند روزی نوبت اوست و اگر فردی در اثر تلاش و یا حوادث گوناگون خود را در بلندای شهرت و نام ببیند، باید در صورت افول ستاره شهرتش بتواند آن را پذیرا باشد. نویسنده مراحل شهرت و ارجمندی یک قهرمان را با تردستی تمام و استادانه به تصویر کشیده و مراحل افول و پایین آمدن از قله رفیع شهرت را نیز در نهایت مهارت نقاشی کرده است.
آغاز داستان:
زنگ ساعت شماطه دار در راس ساعت شش به صدا درآمد. زن حرکتی به خود داده، دستش را از زیر پتو بیرون آورد و زنگ ساعت را قطع کرد. می توانست صدای زنگ ساعت را نشنیده بگیرد، می توانست همچنان بخوابد و مجبور نبود برود. آنگاه زنگ تلفن به صدا درآمد. کیتلین هارپر بیدار شد، روی تخت نشست و با آزردگی گفت: – لعنت موهای بلند و قهوه ای رنگش را که روز قبل بافته بود، پشت سرش انداخت و صورتش نیز بر اثر تابش آفتاب به رنگ قهوه ای جلوه می کرد…
دیدگاهی دارید؟