0

 

افسون یک نگاه


این کتاب را به کتابخانه مورد علاقه خود بیفزایید.

توضیحات

افسون یک نگاه

دراین کتاب خاطرات (( فریبا ))، مادر (( فرهود )) را مرور می کنیم. (( فریبا )) پزشک است و با مادرش زندگی می کند. او در داستان حاضر ما را باگذشته مادرش آشنا می سازد. (( فریبا )) شش سال داشت که پدر و مادرش از هم جدا شدند. او پس از آن با پدرش زندگی جدیدی را آغاز کرد. مدتی بعد پدر (( فریبا )) با زنی به نام (( پروین )) ازدواج می کند. (( پروین )) نسبت به (( فریبا )) بدرفتاری کرده محیط خانه را برای او ناامن می سازد. با وجود این سال های نوجوانی (( فریبا )) به سرعت طی می شود. او در هفده سالگی با (( سامان )) آشنا می گردد. (( سامان )) به دنبال همسری است تا با او به خارج برود. سرانجام (( فریبا )) برای فرار از مشکلات زندگی با (( سامان )) ازدواج می کند غافل از این که….

سرآغاز داستان:

در زندگانی گاه لحظاتی فرا می رسد که انسان خود را به شکل غم انگیزی تنها و تهی احساس می کند. تنها چون تک درخت خشک از یادرفته ای و تهی چون سبوی گلین شکسته ای. آن روزها من چنین حالی داشتم. دلم میخواست دختری از راه برسد و کومه خالی قلبم را بکوبد و آواز سر دهد: – ای مرد برخیز تا دست در دست هم به صحرای دور رویم. از خوشه زارهای داغ بگذریم و دهانمان را از انگورهای سرخ شده از آفتاب پر کنیم. سینه هایمان را از نسیم کوهستان های سرد و خاموش انباشته سازیم و مویمان را آشفته به دست باد بسپاریم و سپس شن های نرم ساحل را زیر بدن خسته و کوفته خود احساس کنیم و از رطوبت آن لذت ببریم. سر به سینه یکدیگر گذاریم و به آوای خفه اما تند و تب آلود قلب یکدیگر گوش فرادهیم. بگذاریم کبوتران وحشی آسمان زیبا و مرغان دریایی برایمان لالایی سردهند و ما زمان را متوقف کنیم. آنچنان که گویی دیگر ابدیتی وجود ندارد و آنگاه به خواب رویم… این رویاها از من یک بیمار ساخته بود. بیماری که جز در عالم رویا چیزی نمی بیند و چیزی احساس نمی کند. اما نه… چشمهای من او را دید. او را با همه زیبایی خیال انگیزش، با افسون نگاهش…

توضیحات تکمیلی

نویسنده

پرویز قاضی سعید

تعداد صفحات

307

حجم (مگ)

3

نوع فایل

اسکن شده

شناسنامۀ کتاب

دیدگاهی دارید؟