توضیحات
مرد گرفتار
محمود کیانوش محقق، شاعر و نویسنده معاصر است. گستره آثار او علاوه بر شعر و داستان، زمینههای دیگری چون ترجمه، نقد ادبی و داستانهای کودکان را در بر میگیرد. بر همه اینها باید آثار روزنامهنگاری وی را نیز افزود.
کیانوش را بسیاری ها به عنوان شاعر شناخته و چندین شعر هم انون واسه ی کودکان نگاشته است . مترجم ماهری است . از نمونه نوشته های داستانی او کتاب مرد گرفتار که نخستین اثر رمان ایشان می باشد.
شروع کتاب:
پردهی نئی با شتاب به یک سو رفت. دو مرد نیم برهنه، با ماهیچه های برجسته، گره در گره و سیاه، که پنداشتی آها را از شبه تراشیده اند، مرد دیگری را که با پنجه های نیرومند خود بازوانش را گرفته بودند، به درون آوردند.
مرد گرفتار بلند بالا بود. با سینه ای فراخ، سری افراشته و چشمانی به سیاهی شب و درخشندگی الماس در آفتاب. سراپا ستونی از پولاد، همه سنگینی و شکوه. گفتی در دل به گرفتاری خود خنده سرد می زد.
…
آوایی برآمد به بانگ شیر مانند، اما خشک و هراس انگیزتر، چنانکه گفتی با خود افسونی دارد:
– گستاخ در جستجوی چه ای؟
مرد گرفتار برای اولین بار بسخن آمد:
– هیچ ( صدایی نرم و دلاورانه داشت)
– هیچ؟ پس سرکشی چرا؟
– دیگران سرکشی اش گفته اند.
– چه چیز را؟
– خستگی مرا
دیدگاهی دارید؟